دختران آفتاب 😘 کنسل
بلوط گفت : میکا پاشو برو یه لحظه سراغ این نآرسیس ببین کجا رفته😐 _چرا هرچی کار سخت می دی به من😐
_ ای بابا برو دیگه😐
_باوشه😐
چندی بعد میکا برگشت
_خوب کجاست؟
_پیداش نکردم😕
_میفهمی چی میگی؟ یعنی چی پیداش نکردم توی خونست کجا میتونه باشه؟🤬🤬🤬
با این حرف بلوط همه درگیر ماجرا شدند
و کل سوسیس خانه دنبال نارسیس گشتند
ساغر گفت :ممکن اکوماتایز شده باشه؟🤔
لو گفت: امکانش زیاده😰
یو گفت :چطور امکانش زیاده وقتی که هیچ عصبانی نشده😑
مهسا تایید کرد و گفت: حق با یو عه😐
سوزان گفت: پس کجاست
امکانش هست که توی حیاط باشه؟🙃
میکا گفت: توی حیاط و گشتم😌
ساغر اضافه کرد: توی حیاط و گشتی اما توی حیاط پشتی هم گشتی؟😏
کوک سوال کرد: حیاط پشتی کجاست؟😳
کلویی گفت :حیاط پشتی حیاطی که به اتاق ما راه داره به نظرت امکانش هست که نارسیس رفته باشه اونجا؟🤐
جانان اضافه کرد :الان باید بریم توی اتاق کلویی اینا🤪
مهشید جلوی در اتاق محکم ایستاد گفت: شما حق ورود به اتاق ما را ندارید😡
جیمین با تعجب گفت: چرا مگه چی ممکنه توی اتاق شما باشه که مانع ورود ما بشه🥺
مهشید گفت: ممکنه وسایلی توش باشه که ما دوست نداشته باشیم شما اون رو ببینید🤭
کلوئی ساغر تایید کردند🤭🤭
جیمین گفت :پس ما به شما فرصت میدهیم که اتاقتون را مرتب کنیم😁
الهه گفت :ممکنه ورودی دیگه ای به حیاط داشته باشه🤔
بلوط گفت: از آنجایی که ما این نقشه رو چک کردیم هیچ راهی ممکن نیست😔
لو پرسید :تو از قبل میدونستی🤔
بلوط تایید کرد و قبول کرد که از قبل میدونسته کلوئی مهشید و ساغر در اتاق باز کردن و داخل اتاق مرتب کردند چندی بعد برگشتند و اجازه ورود را به بقیه بچه ها دادند اما آنها نمیدانستند که عکس میکا جلوی تخت نارسیس هست
خوشبختانه کسی حواسش به اونجا نبود تنها کسی که حواسش بود و متوجه شد خود ساغر و یو بودن که به روی خودشان نیاوردند
نامجون در حیاط رو که به اتاق وصل میشد باز کرد
اثری از نارسیس نبود اما چند تکه آجر آنجا بود
ناگهان صدای آهنگی مشخص آمد
صدا از بالای سوئیس آمد
همه به بالا خیره شدند نارسیس اونجا نشسته بود
بلوط با عصبانیت گفت: تو که گفتی همه چی کردی🤬🤬
میکا گفت :من گفتم همه جا را بجز اتاق دخترا چک کردم😑
آدرینا افزود: که آهنگی که نارسیس میخونه و میزنه آهنگی از دوا لیپا ست به نام بنگ بنگ😉
نارسیس همونجور که داشت آهنگ میخونه پاشو و جلو ایستاد و انگاه که می خواست خودش رو بندازه😐😑😐😑😐😑
ساغر گفت: با اینکه میدونم این کار از نارسیس بعیده ولی محض اطمینان برید بالای پشت بوم😞
بچه ها به بالای پشت بوم خواستم برم ولی در پشت بوم قفل بود😬😬
یگانه زیر لب گفت: تمام کارای این دختر حساب شده ست🙄
همون لحظه نارسیس خودشو انداخت
زاویه دقیقاً زاویه بود که اگه میافتاد روبرو و جلوی میکا می افتاد
میکا چشاشو بست اما اثری از صدایی شخصی افتاده باشه نبود
چشماشو باز کرد و و با نارسیس که جلوش معلق ایستاده بود روبرو شد
همه نگاه هاشون به سمت مری رفت چون مری تنها کسی بود که شیره پرواز را داشت🙄
مری گفت: خوب من چون دیشب ازم درخواست کرد و آجیم بود بهش دادم🥱
میکا سوال کرد: شیره قدرت چیه🤕
ساغر جواب داد: شیره قدرت یعنی اینکه اگه داشته باشی میتونی تا ۶ ساعت ازش توی روز استفاده کنی به عنوان یک قدرت🤓
همون لحظه م نارسیس با ادامه آهنگ دوا لیپا به سوی یک نقطه مشخص رفت و روی نقطه فرود آمد
همون لحظه نارسیس دستشو جلو و محکم عقب برد
میکا یکی به جلو خورد مشخص بود که تیر نخورده اما گردنبندی که نارسیس بهش داده بود تو گردنش نبود🤧
برخلاف تصور همه گردنبند دست نارسیس بود
گردنبند ظاهری کلید مانند داشت که انگار با یک زنجیر به یک کلید وصل شده بود
_ اون یه اهریمنه؟🤥
این یو بود که اینو گفت
_چچچچچچییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟🤯😱🤯😱
و نامجون غش کرد😂😅😂
آنچه خواهید خواند
_ یا مریکت یا هیچیییییییییییی😡😡😡
_ آدرینت ، آدرینت ، وقتی میگم آدرینت یعنی آدرینت همین و بس🤬🤬🤬
_ ادامه حرفت؟😶
_ چ ... چ ....چیییی؟؟؟من اصلا نمیتونم این کارو کنم😳😳
_ هلوووووووووووو مرینتتتتتتتتتتتتتتتت🤓🤓🤓
_ میشه تو نری ؟اگه تو بری بختمون برمیگرده😒
برا بعدی ۱۴ تا ماچ به کلتون😘