_ این واقعا ترسناکه ! 

از طرفی : پالن ، مونا ، الهه

مونا : هوفففف مثل اینکه اب شدن رفتن داخل زمین . همه جا رو گشتیم

الهه : شاید بخار شدن رفتن داخل هوا .

پالن : حداقل اب ی ردی از خودش میذاره . کلا محو شدن .

_ شما با من میاین .

جیغغغغغغغغغغغغ.

*******************،******

سایدا : چرا کسی نیست ؟

اناستازیا: اینا هم غیب شدن ؟

بلوط : فرزندانم همینجوری مگه آدم غیب شدن ممکنه ؟

ساغر : نه بابا نمیشه اصلا 

ریحانه : شاید روح بردتشون 

اب آلبالو: روح ؟ چرا روح باید برداره ببرتشون ؟

مرسانا: نه بابا اصلا روح وجود نداره 

ملودی : روح خیلی هم وجود داره کی میگه نداره 

سوزان : من ی مجله خوندم میگفت روح ها به دخترا بیشتر علاقه دارن نسبت به پسرا 

کاترین : وای خدا نه.

ادرینا : الان میاد میبرمون. 

کتی : مگه روح بیکاره بیاد ما رو ببره ؟

ستایش : میشه این بحث مسخره رو تموم کنید ؟ چه وجود داشته باشه چه نداشته باشه. 

اریانا:هیچ روحی در کار نیست  من مطمئنم نقشه ریختن ما رو بترسونن

اوا: مثل اون دفعه که بادکنک ماست ترکوندن رو سرمون؟

یگانه : اه اه قشنگ بوی ماست گندیده میدادن

ارمی چان : من خیلی خوش شانسم ‌.چون اون روز مدرسه نبودم

یوآ: آره مشخص شد دارن گولمون میزنن

سلنا: خیلی خب بچه ها بیاین بیرون. ما همین الانم ترسیدیم 

نارسیس: هوففف ولشون کن بیاین بریم بیرون . خودشون اگه عاقل باشن میان

ایریس: آره ما رفتیم 

* دخترا با آسانسور از طبقه بالا به طرف طبقه پایین میان. روبه روی در مدرسه وایمیسن *

لیا: در ... چرا باز نمیشه ؟؟

اترینا : وای نه در قفل شده

نهههههههه گیر افتادیم

*************************

چرخش چرخش چرخش چرخش

از این طرف ۳ تا دختر از آسمون با سرعت به سمت پایین میان .

گوپ !

مونا : وای کمرم قشنگ شکست اخ اخ

الهه : ای سرممم .

پالن از روی زمین بلند میشه و گرد و خاک لباسش رو میتکونه.  با تعجب به منظره روبه رو نگاه میکنه 

پالن : ب... بچه هااااا... سئول !

مونا : چ... کره ؟؟ سئول ؟؟

الهه : وای خدایااا . ما ؟ اینجا؟ اخه . خیلی هیجان انگیزه !!

پالن : ن... نه اتفاقا خیلی ... ترسناکهههه .

مونا : چرا پالن ؟ این مگه آرزومون نبود ؟ چشه ؟

پالن : ۳ تا دختر ۱۳ ساله تنها داخل کره بدون تسلط روی زبان کره ای . بدون مکان . این کجاش هیجان انگیزه ؟؟!

الهه : اممم تازه پولم نداریم .

مونا : بدبخت شدیم 

*************************** 

چرخش چرخش چرخش چرخش

از این طرف دوتا دختر با سرعت از بالا به سمت پایین میان .

یاس : هوفففف . متلاشی شدم

ریحانا : خیلی هم سالمی بلند شو !

یاس بعد از بلند شدن و تکوندن گرد و خاک روی لباسش

یاس : کجاییم الان دقیقا ؟ اون صدا چی بود

ریحانا : نمیدونم والا . منم مثل تو !

به طرف سایه ای به شکل برج کشیده ای میرن و تازه متوجه موضوع میشن ...

ریحانا و یاس : پاریسسسسس ؟؟؟

*********************،**********

ارمی چان : برای دلقک بازی ای که راه انداختن داخل مدرسه گیر افتادیم . اه

یگانه : دقیقا ! الان باید خونه باشیم !

اب آلبالو : اهههه خسته شدم دیگه . 

اب آلبالو دستش رو روی در قرار میده و به طور شگفت انگیزی از در رد میشه .

لیا : چی شد دقیقا؟؟؟

اب آلبالو: رد شدم . من از در رد شدممم!!!

کاترین : وای خیلی خوبه . بیا ما روهم همراه خودت ببر !

اب آلبالو: اومدمممم

اما تا دست کاترین رو گرفت و از شیشه رد شد ... 

کاترین : اخخخخخخخ 

اب آلبالو اومده بود اما کاترین اون ور به شیشه خورده بود

اب آلبالو: اوپس . فکر کنم فقط خودم ... بتونم رد شم ...

اترینا : اهههه . سوزان ول کن بیا درو بکن بریم

سوزان: با کمال میلل 

سوزان تا خواست در رو بکنه ، دستش کشیده شد .

بلوط : فرزندم در مدرسه رو میخوای بشکنی ؟؟ کی همچین کاری میکنه اخه !

سوزان : الان گیر افتادیم ! داخل مدرسه تا صبح بمونیم خوبه یا در رو بشکنیم و کسی متوجه نشه ؟

بلوط : عزیز من اینجا دوربین داره ! نکنه فردا میخوای سیدر اخراجمون کنه ؟

سوزان : نه نه معلومه که نه

ساغر : به نظرم بریم داخل اتاق خودمون بمونیم . یا سرایدار رو صدا کنیم . 

سایدا : من برم سرایدار رو صدا کنم ؟

بلوط : نه فرزندم باهم میریم . نمیخوام کس دیگه غیب بشه ...

**************************

خبببب تموم شددددد

امیدوارم خوشتون اومده باشه

۲۰ تا نظر برای بعدی 

دوستتون دارم فعلا