*به سمت میز کار میرود.آرام راه نمیرود و دیگران او را میبینند.وی با قیافه های عصبانی و ناراحت و کم خوشحال رو به رو میشود.قیافه هایی که بعضی شاکی به ندادن آرتیستیک لاو و هیرویس پرنسسیز و بعضی شاکی از فعالیت نکردن او و بعضی به دلایل نا معلوم و غیره.شروع به حرف زدن میکند: *

سیلااااااااااام

من آمده ام وای وای من آمده ام

*او را چپ چپ مینگرند*

ببخشید😭

نمیدونین چه اتفاقی افتاده بود که فعالیت نکردم😭

همه کارای خونه افتاده بود دست ما زبانم که هنوز مونده و هزار تا کار دیگه😭

بعدشم اومدم دیدم دسترسیم بسته شده و بعد باز شد و اومدم پست بزارم

ده تا بیست تا یا کمتر پست دیگه رو هم چک کنم تموم میشه

و بگم که میخوام کم کم شروع کنم نوشتن داستانام و فعالیت کردن

*چیز هایی به سمتش پرتاب میشوند که وی جا خالی میدهد و آنها به چند نویسنده جدید برخورد میکنند*

اوه ببخشید😁😐

خب و اینم بگم که وبلاگم دوباره تاسیس شد و آدرسش حالا میدم

البته فک کنم باید یه قالب دیگه بسازم(این دفعه قالب و بالابر رو خودم ساختم-خوب شدن؟ 😁💖) چون نوشته های کناری وبلاگ معلوم نیستن😐

ولی خب فعلا برین تو وب و لذت ببرین

و اینکه کسایی که قبل اینکه وبلاگ پاک شه نویسنده شده بودن برن به وب سر بزنن و نام کاربری شونو براشون پست میکنم. میخواین یه کامنتی هم به پست ثابت بدین نویسنده ها

این آدرسشه:

http://hannaneh-1389.blogfa.com

لطفا آدرسش رو با قبلی عوض کنین💖

برای نویسنده شدن پست ثابتو بخونین هم قوانین و شرایطش هم چیکار باید کنین تا نویسنده شین

*کمی فکر میکند*

چند تا ادیت هم با گوشی مامانم کردم که در پست های آینده میزارمشون و دارم رو یکیشم کارو میکنم

 

برا اینکه پست اسپم حساب نشه یه چالش میزارم

تو پست های آینده هم براتون سرگرمی با تبلتم که همینه(اولای پستو با گوشی مامانم نوشتم بقیشو با تبلتم) میزارم

 

خب چالش:

 

💖دوست دارین جای کدوم از کارکترای میراکلس باشین؟ چرا؟ 💖(میتونین چرا رو بگین میتونین هم نگین) 

 

و بازم از همتون معذرت میخوام کاربرا نویسنده ها بلوط ساغر... از همتون معذرت میخوام خیلی خیلی ببخشید💖😭

 

راستی موضوع های چالش و سرگرمی رو اضافه کنین راستی😐

 

عهههههههه یادم رف خوابمو تعریف کنم😐

اهم اهم:

سه شنبه همین هفته ای که داره تموم میشه یه خوابی دیدم

اولین خوابی که رنگا بیشتر واضح بود و رنگی تر بود

خوابم:رفتم گوشی مامانم و برداشتم و رفتم تو وب

صفحه پست ثابت خیلی واضح بود

نوشته شده بود مدیر سوم منم و اسمم دقیقا نوشته بود:💖Hannaneh{Lady love}💖

​​و پلیس دوم هم مهسا(lady noir)بود

​​​​​

رفتم و فهمیدم چی شده بود

پانیذ و تارا یه مدتی نمیتونستن بیان تو وب و کارا رو انجام بدن بلوط مسئولیت این دو کار رو داده بود به ما

من داشتم ذوق مرگ و خر ذوق میشدم انقد که نگو😁😁😁😁😁😁😍😍😍😍😍😍😭😭😭😭😭😂

یعنی فوق العاده بود💖😍😭

البته دیگه واقعا اینقد مقاممو بالا نبرین😐😂

تازه ساعت یازده فهمیدم خواب بوده و واقعی نیست😭

هعی خدا چرا😭💔💖

 

خب اینم خوابم😐😁(میخواستم خوابمو تو عنوان نذارم😐💔-ببخشید اگه عنوان طولانی شد😐-عنوان چه طولانی شد😐) 

 

💖عاشقتونم💖

 

کامنت بدین یعنی اگه دوس داشتین کامنت بدین😁💖

 

تا پست بعد بابای لاویا💖