♡ به نام خدا ♡

از زبان لیدی باگ / مرینت 

شب بود و داشتم کنار برج ایفل قدم میزدم ، منتظر کت نوار بودم 

میخواستم بهش بگم که عاشقشم ، میخواستم بهش بگم چقدر دوسش دارم ! 

درسته ، من اونو نادیده میگرفتم ولی علت داشت . من میخواستم به عشقم پایبند باشم و همچنان عاشق آدرین بمونم اما حسم تغییر کرد 

نمیدونم توی کت نوار چی دیدم ، هر چی بود عاشقش شده بودم

من خیلی خود خواه بودم ، همیشه پسش میزدم حتی گل هایی هم که بهم میداد رو قبول نمیکردم 

ولی دیگه اینطور نیست ، الان این عشق دو طرفه اس و منم عاشقشم 

البته یهویی نشد ... 

من دو ماه منتظر بودم تا حسم رو به کت نوار بگم ، و الان وقتشه 

توی این دو ماه وقتی میدیدمش حس میکردم قلبم الانه که وایسه.  

خب مشخصه من عاشق شده بودم ، وقتی میگفت باگابو دیگه بهش گیر نمیدادم . وقتی مای لیدی صدام میکرد حس میکردم الانه که بمیرم !

هوووف ... بسه دیگه ! زیادی رمانتیک شدم 

نشستم روی یکی از صندلی ها و منتظر کت موندم 

**** 

واو بالاخره اومد ! 

لیدی : سلام کت 

کت : سلام مای لیدی ! چی شده ؟ کسی آکوماتایز شده که خبرم کردی ؟ 

لیدی : کت ‌... حتی  اگر کسی آکوماتایز میشد خودم باید تنهایی باهاش می‌جنگیدم ! چرا انقد دیر اومدی ؟ 

کت : اوه مای لیدی ببخشید ! خب حالا اینا رو ول کن ، چیکار داشتی ؟ 

دستاشو گرفتم و بهش نزدیک شدم ... یهو تعجب کرد ! خب طبیعیه انتظار همچین کارایی رو ازم نداره ... نفس عمیقی کشیدم و بالاخره به حرف اومدم 

لیدی : کت ... خب چجوری بگم ؟ توصیفش سخته ... 

کت : باگابو هر چی میخوای بگی رک و راست بگو ! 

لیدی : اوه باشه ، خب ... کت من عاشقت شدم ! خیلی دوست دارم ! 

یهو انگار از خوشحالی میخواست غش کنه ، چشاش کوچیک شده بود ( منظورمو گرفتین ؟ 😐 ) و خودش هم قرمز 

یهو بغلم کرد و توی هوا چرخوندم 

کت : یوهووووو ! مای لیدی من بالاخره عاشقم شد ! انگار توی آسموناممممممم ! 

از زبان نویسنده گلللللتون 😐😂

صدای خنده های لیدی باگ ، با خنده های کت نوار قاطی شده بود ! 

ماه و ستاره ها بسیار خودنمایی می‌کردند و فضا رو رمانتیک کرده بودن 

دو تا عاشق ، بالاخره کنار هم بودند . 

کت نوار ، لیدی باگ را پایین گذاشت و به چشمان زیبا و دریا مانند عشقش خیره شد . 

از نظر او ، کسی زیبا تر از مای لیدیش پیدا نمیشد ! 

ناگهان ، لیدی باگ کت نوار را بغل کرد و گفت 

لیدی : کت ، خیلی دوست دارم 

کت : من بیشتر مای لیدی 

از زبان لیدی / مرینت 💕

دست تو دست هم داشتیم قدم میزدیم،  واقعا حس خوبی بود ! 

یهو درد خیلی وحشتناکی رو تو دستم حس کردم ، به دستم که نگاه کردم دیدم خونیه و یه تیر بهش خورده 

کت : لیدی ؟ ای ..‌. این چیه ؟ 

یه دفعه یکی کت نوار رو محکم به زمین زد ، اون یه آکوماتایز بود ! 

ولی با بقیه فرق داشت ... مشخص بود خیلی قویه 

سریع تیر رو از تو دستم کندم ، خیلی درد داشتم ، همینطوری خون از دستم میومد ولی بیخیالش شدم 

سریع به سمت آکوماتایز حمله ور شدم 

لیدی : هی بکش کنار ! بهتره همین الان تسلیم شی ! 

آکوماتایز : چرا باید بکشم کنار جوجه ؟ من پادشاه مرگ 

( King of Death ) هستم ! قوی تر از اون چیزی که فکر میکنی ، بهتره تو تسلیم بشی وگرنه میمیری !

یهو حاکماث هم اومد ، وای خدای من . اون میخواست با ما بجنگه ؟ 

حاکماث : پادشاه من ! ( همون یاروعه که آکوماتایز شده 😐 ) تا اینجا کارت رو خیلی خوب انجام دادی ، اگر میخوای انتقام خانوادت رو بگیری ، اول انگشتر کت نوار رو بگیر بده به من و بعد هم گوشواره های لیدی باگ ! اگر موفق بشی اونوقت میتونی هر کاری دوست داری انجام بدی 

حواسم به حاکماث بود که یهو King of Death بهم حمله کرد 

بعد از اینکه زخمیم کرد به طرف کت نوار رفت و با یه تیر ، به قلبش زد 

اون لحظه انگار دنیا برام کند شد ، احساس می‌کردم میخوام بمیرم ! 

لیدی : نههههههههههههه کت نواررررررررررر 

اشکام مثل یه سیل از چشمام پایین میومدن ... 

با بدن ضعیفم به سمتش رفتم که یهو King of Death انگشتر رو از دست کت نوار در آورد ... 

کت ... اون ، آدرین بود ! 

نه نه نههههه ! این امکان نداشت ! عشق قبلیم ، کت نوار بود ! 

یعنی من همیشه آدرین رو رد میکردم ؟ 

هه ... دیگه دنیا برام ارزشی نداشت ، فقط گریه میکردم 

سریع بدن بی جون آدرین رو تو بغلم گرفتم و باهاش صحبت میکردم 

لیدی : آدرین ، کت ... بلند شو . خواهش میکنم تنهام نزار . خواهش میکنمممممم 

ولی اون دیگه نبود ، بدنش کاملا سرد شده بود 

دنیا رو ازم گرفتن ، فقط میخواستم بمیرم 

حاکماث نبود ، معلوم نیست کجا رفته بود وگرنه میکشتمش 

King of Death به سمتم اومد ، گوشوارم رو ورداشت و آدرین رو از تو بغلم کشید بیرون و پرتش کرد تو رودخونه ! 

به طرف یه کوچه ی خلوت رفتم و به یه دیوار تکیه دادم و فقط اشک ریختم 

به همین راحتی همه چی تموم شد ، خیلی دیر به عشقم رسیدم و خیلی زود از دستش دادم ... 

           پایان ...


😭😭😭😭😭😭

بله بله ... 😭

خیلی ببخشیددددددددددد و لطفا فحش ندید 

بله اینم از این ... 

خیلی غمگین بود میدونم ، و شاید هم چرت بود 

کامنت بدید پلیز :/💙

بای ... 🍓