کنارت می مونم{part 12}
هیولا ازینکه مدام دنبالش میکردیم ب تنک اومده بود
دوباره با دست هر دومونو پس زد و دوباره تو هوا مشغول پرواز شدیم
یویومو ب یک تیر چراغ برق گره دادم و دست کت رو گرفتم تا دور تر نریم
کت نوار همونطور ک دستمو گرفته بود روی زمین ایستاد منم یویومو ول دادم و ایستادم
دستمو بوسید و گفت: حالا چیکار کنیم ؟
دستمو ب چونم تکیه دادم و گفتم : یکم شانس لازم داریم ...لوکی چارم ... یک ... تیر کمون چوبی .
+میشه منو نزنی
*الان وقت شوخی نیست بیا
بعد دویدم سمت هیولا
کت نوار از اینک مدادم هیولازو دنبال میکردیم و کتک می خوردیم ب تنگ اومده بود
پوفی از سر ناله سر داد و دنبالم راه افتاد
رفتم بالای نزدیک ترین ساختمونی ک بود
کت هم با بی حوصلگی دنبالم اومد
هیولای سنگی بدون توجه ب اطرافش فقط نابود میکرد
چشمم ب یک پسر بچه افتاد ک ب سمت تیر و کمون چوبی ک روز زمین و کنار پای هیولا بود میدوید {منظورم از تیر و گون چوبی همون تیر و کمونای تو انگیری برده}
چیزی نبوده بود ک زیر پاهای غول سنگی له بشه
سرعت عمل نشون دادم و ب محض اینک تیر و کمون رو برداشت گرفتمش و بردمش ی گوشه
* مگ نمی بینی چقد بزرگه باید بیشتر حواستو جمع کنی باشه کوچولو
خنده ای کرد و گفت : چشم لیدی باگ
لپشو گشیدم
تیروکمونشو بغل کرد و گفت :تیرکمون جونم
با حالتی پرسشی ب تیر و کمون دستش نگاه کردم
بعد هم ب تیروکمونی ک لوکی چارم بهم داده بود.
کاملا شبیه هم بودن
کت بهمون پیوست و گفت : چی شده؟
دستمو رو چونم گذاشتم و گفتم : اگ این ی اکوماتایز نباشه چی
+هن؟؟
* اگ این ... ی هیولای ...اموکی باشه چی ؟
بعد رو ب پسر بچه کردم و گفتم : میشع چند لحظه اسباب بازیتو قرض بدی
پسر بچه چوبو بهم داد لبخندی زدم و دستی ب سرش کشیدم بعد گفتم : خب برو پیش مامانت بعدا برات میارمش
پسر بچه لبخندی زد و دور شد
تیرکمون رو با دو دستم شکستم و همونجا غول فرو ریخت
کت نوار با چهره ای ک تعجب ازش میبارید گفت : هننن؟؟؟
ااموک رو گرفتم و گفتم : راحت تر از اونی بود ک فک میکردم
+بعد اینک کلی کتک خوردیم
*خب تو با من کاری داشتی
+اره من جواب...
چشمم ب لوکا افتاد ک از سطل اشغال بیرون اومده بود و مرینت رو صدا میزد
گفتم : کت من ...من باید برم فردا شب حرفتو بگو
+اما ...
بدون اینک صب کنم تا حرفشو ادامه بده رفتم
ب حالت عادی برگشتم
لوکا رو از دور صدا کردم
*لوکا
لوکا برگشت و دوید سمتم
-مرینت
دویدم طرفش و بغلش کردم
ی دفعه گوشیم الارم داد
ب صفحش نگاه کردم و گفتم : لوکا تکالیفم مونده من باید برم
ی لبخند سرشار از محبت تحویلم داد و بعد خداحافظی کردم و رفتم
~ ~ ~
مرینت : اخر شب بود
جزومو بستم و خمیازه ای کشیدم *تموم شد
بعد بدون هیچ حرفی رفتمو خوابیدم
صب با تابش نور خورشید تو چشمام از خواب پریدم
سریع سرجام نشستم و با هول گفتم: مدرسم!!!
تیکی ک از فریاد من از خواب پریده بود گفت : مرینت امروز یکشنبس
گوشیمو روشن کردم و ب صفحش نگاه کردم
*اخیش
بعد یک خمیازه کشیدم و از رو تخت بلند شدم
لباس پوشیدم و بعد رفتم طبقه ی پایین
*سلام مامان سلام بابا
بعد گونه ی مادر و پدرمو بوسیدم و سر میز نشستم
داشتم صبونه می خوردم ک یکدفعه چیزی ب ذهنم رسید و سریع از سر میز بلند شدم
-چی شد عزیزم
*ی ایده برا طراحی ب ذهنم رسید خیلی خوشمزه بود بابا ممنون
بعد دویدم طبقه ی بالا
~ ~ ~
دم دمای ظهر بود ک کارم تموم شد
دفترمو بالا گرفتم و گفتم : عالی شد نظر تو چیه تیکی
&کارای تو همیشه عالین
*نظر لطفته تیکی
بعد نوک انگشتمو ب سرش کشیدم
ی دفعه گوشیم زنگ خورد
سعی کردم کش بیام تا موبایلمو ک یکم اونطرف تر بود بردارم
اما ب محض اینک دستم ب گوشی رسید صندلی از وشت چپ شد و افتادم دفتر طراحیمم روی صورتم افتاد{دیگ تصور اینک تو چ وضعیتی بوده با خودتون}
گوشیمم همچنان زنگ می خورد
تو همون وضع جواب دادم
*الوالیا
#الو سلام دختری خبر خوش
*آ ... آخ ... چی شده
# ازونجایی ک همه ب لطف لوکا جونت باهات اشتی...
پریدم وسط حرفش
*هان ؟؟؟لوکا جونم
# حالا ی چیزی گفتم واش کن
*خب باشه حالا کارت چیه؟
#کل کلاسو دعوت کردم خونمون
ی تکون یهویی ب خودم دادم وخواستم بلند شم ک پام خورد ب میز و چن تا وسیله ی دیگ هم افتاد روم
# تو خوبی دختر
درحالی ک وسیله هامو از رو خودم کنار میزدم و بلند میشدم گفتم : اره خوبم
بعد درحالی ک وسیله هامو جمع میکردم و رو ممیز میگذاشتم گفتم : ادرینم میاد؟
همون حین متوجه شدم خودکارم زیر میز جا مونده
خم شدم ک ورش دارم الیا جواب داد : ن تو ب ادرین چیکار داری مهم اینه ک لوکا میاد
تازه خودکارمو پیدا کرده بودم و می خواستم بلند شم ک با شنیدن این حرف از هول سرم خورد ب دیوار
*هااااااانن ؟؟؟ آخ
#تو خوبی دختر
*اره خوبم ... نگو ک مهمونی شبه؟
# ن نیم ساعت دیگس
هوووووفففف اخیش خب باشه الان میام *
قط کرد
اباقمو مرتب کردم
کیفمو برداشتم و رفتم بیرون...
خب خب خب خب
چطور بود
امیدوارم دوست داشته باشید
یکم شاید کوتاه بود {البته مطمئنم نبود اما نبت ب پارتای قبل کمتر بود و خب کم و زیاد بودن پارت ها بستگی ب کامنتای شما داره}
خب و اینک درباره اون میکه هم باید بگم پارت بعد میزارمش و تچزیه تحایاش هم دقیقا کنارش میزارم
ک هرکس خواست اول خودشو ببینه بعد تحلیلشو بخونه اگرم خوات برعکس عمل کنه
اما ویشنهاد میکنم اول ببینیدش
بعد تحلیلشو بخونید بعد دوباره ببینید
این پیشنهاد منه![]()
خب دوستتون دارم {دخترارو }
اها راستی یادم رفت بگم متاسفانه پارت بعد ب احتمال زیاد ب شنبه موکول میشه
البت من تمام تلاشمو میکنم ک ب مووقع بزارمش
امممم خب
برا بعدی 14 تا
اگ تاا ساعت 5 عصر جمعه کامل شد 6 میزارمش{برا اینک بد قولی نشه از همین الان میگم شاید نت.نم براذم ااما انشالله ک اینجوری نمیشه }
اگ تا 10 صب شنبه کامل شد همون 10 میزارم{اگ تا اون موقع خواهرم گوشیمو ازم نگرفته بود تا درس بخونم}
اگ تا شنبه 4 عصر کامل شد 5 میزارمش در غیر این صورت یعنی اگ بعد از 4 بعد از ظهر شنبه کامل شد میافته برا یکشنبه عصر
خب
بابای![]()
![]()