عشق برنده ی نهایی P1
زینگ زیننننننگ
زینگ زییییییییییننننننننننگ
- مرینت پاشو مدرست دیر شد😐
* الان پامیشم تیکی😪
......
- مرینتتتتتتتتتت پاشوووووووووو!
* باشه باشه😕😴
......
- خب نمی خوای در حالی که داری لباس میپوشی خودت رو معرفی کنی؟
* چرا. خب من مرینت دوپان چنگ هستم و ۱۷ سالمه. عاشق طراحیم و همکار کت نوار و یکی از قهرمان های پاریسم و در حالت قهرمانی به لیدی باگ تبدیل میشم و اسم کوامیم تیکی هستش😄
- عاشق آدرینم هستیا😂
* عععع خودم می خواستم بهشون بگم😐 خب من عاشق مدل معروف آدرین آگراست هستم ولی اون از من خوشش نمیاد😔😢
(من: ولی لوکا و کت دوست دارن ها😁 مرینت: شما سکوت کن😑 من: چشم)
......
(از زبان مرینت)
مجبور شدم بدوعم تا بموقع به مدرسه برسم. آلیا رو دیدم و رفتم طرفش. داشتیم میگفتیم و میخندیدیم که یهو دیدیم آدرین و کاگامی دست در دست هم اومدن تو حیاط😮 آلیا دست منو گرفت و منو کشید دنبال خودش. رفتیم جلو و دیدیم کاگامی داره به بچه ها میگه که اونو ادرین همو دوست دارن و الان باهم هستن😢 خیلی خیلی ناراحت شدم و سیرع دستم رو از دست آلیا کشیدم بیرون و از مدرسه دویدم بیرون😭 داشتم گریه میکردم که یهو دیدم یه اکوما داره بهم نزدیک میشه. احساساتم رو کنترل کردم و بالاخره که اکوما رفت تبدیل شدم و رفتم شرارتش رو خنثی کردم. بعدم رفتم خونه و خودم رو پرت کردم رو تختم😭
......
تموم روز رو داشتم گریه میکردم الانم ساعت ۱۰ شب شده. هنوزم خیلی ناراحت بودم پس گفتم "تیکی خال ها روشن" و بعد از اینکه تبدیل شدم از بالکن از خونه بیرون رفتم. رفتم رو اخرین طبقه ی برج ایفل و نشستم. دوباره یاد حرف های کاگامی و نگاه های عاشقانه آدرین بهش افتادم و حرف های کاگامی تو سرم تکرار میشد: ما همدیگه رو دوست داریم و الان باهمیم. نتونستم دووم بیارم و بغضم ترکید و های های گریه کردم.
......
(از زبان کت نوار)
دلم خیلی گرفته بود😔 درسته که کاگامی دختر خیلی خوبیه و منو خیلی دوست داره اما من هنوزم عاشق مای لیدی بودم😢 اما اون همیشه منو رد میکنه و میگه من فقط یه دوست خیلی خوبشم و یه نفر دیگه رو دوست داره😭 حالم واقعا بد بود واسه همین گفتم "پلگ پنجه ها بیرون" و به سمت برج ایفل حرکت کردم. طبق معمول رفتم اخرین طبقه ی برج. اول فکر کردم کسی نیست و من تنهام اما تا اومدم گریه کنم یهو صدای ضعیف هق هق یه نفرو شنیدم🙁 رفتم سمت صدا که دیدم اون لیدی باگه که داره همینجوری فقط گریه میکنه😨 اروم اروم رفتم و پیشش نشستم. دیدم که چشاش و بسته و اشکاش دارن تند تند پایین میریزن. قلبم اتیش میگرفت وقتی میدیدم مای لیدی انقدر ناراحته😭😭😭 اروم دستش رو گرفتم و...
------------------------------------------------------------------------------
خب دوستان اینم از پارت اول😄
حتما نظر بدین و بگین چه شیپی رو دوست دارین؟؟؟
فعلا🙂