عشق برنده ی نهایی P4
(از زبان آدرین)
امروز که خونه رفتم، تو فکر این بودم که لیدی باگ رو برای شام به یه رستوران خاص روی برج ایفل دعوت کنم. باهاش تماس گرفتم و بعد از چند تا بوق جواب داد.
("*" به معنای لیدی باگ و "-" به معنای کت نوار)
*سلام بله؟
-سلام بانوی من خوبی؟
*مرسی تو چطوری.
-منم اگه شما خوب باشین خوبم :))
*اِه، ممنون. خب کار دیگه ای نداری؟
-عععع چرا. می خواستم بپرسم امشب وقتت آزاده که برای شام بریم بیرون؟
*امممم، اره باشه مشکلی نیست.
-خیلی هم خوب. ادرس رو برات میفرستم بانوی من. پس امشب ساعت ۹؟
*امشب ساعت ۹ :)
*خب دیگه کاری نداری؟؟
-نه نه مرسی مواظب خودت باش. تا بعد🙂
*مرسی تو عم همینطور. تا بعد :)))
تلفن رو که قطع کرد، دستای فیلیکس (سگ آدرین) رو گرفتم و از خوشحالی بالا و پایین پریدم😄
......
(از زبان مرینت)
داشتم با آلیا چت میکردم که دیدم کت زنگ زده.
یه بهانه ای اوردم و به کت جواب دادم. ازم دعوت کرد شام بریم بیرون. نمی خواستم قبول کنم اما تیکی اصرار داشت که برم و در نهایت منم گفتم باشه.تازه ساعت ۵ بود پس برگشتم به چت با الیا..
......
(از زبان آدرین)
بعد از کلی بالا پایین پریدن، فیلیکس بیچاره رو ول کردم و با یکی از بهترین رستوران های برج ایفل تماس گرفتم. معلوم شد که چند نفری اونجا رو رزرو کردن اما من ۲ برابر پول دادم و کل رستوران و رزرو کردم تا با لیدی باگ تنها باشم😍
.......
(از زبان مرینت)
ساعت هفت رفتم حموم و بعد از ی ساعت و نیمممممم بالاخره اومدم بیرون😐😅 موهام و محکم بستم و گفتم "تیکی خال ها روشن" و رفتم ادرسی که کت فرستاده بود.
دیدم یه رستوران خیلی شیک و بزرگه😍
کت منتظرم بود.
کت نوار: سلام بانوی من. امشب مثل همیشه خیلی زیبا شدین :)))) بفرمایند😄
لیدی باگ: ممنون کت🙂
رفتم تو و دیدم که همه جا تزئین شدس و گل و بادکنک و نوار های قلبی شکل همه جا دیده میشه. خیییییلی خوشگل
بوددد😍
........
بعد که می خواستیم غذا بخوریم کت کلی شوخی کرد و مسخره بازی در اورد و اصلا نمیذاشت غذا بخوریم😂😂
خیلی خوشحال شدم که دعوت کت و قبول کردم😅
بعد از اینکه بالاخره تونستیم غذا و دسر رو تموم کنیم، یه اهنگ رمانتیک پخش کردن و کت بلند شد و اومد دست من رو گرفت: افتخار میدین، بانوی من؟ من سرخ شدم و گفتم: بله😳😍 یه رقص خیلی ارامش بخش و رمانتیک کردیم و کت منو محکم بقل کرده بود😍😍🙂
بعد دیگه دیروقت شده بود و من باید میرفتم. گونه ی کت رو بوسیدم و ازش تشکر کردم بخاطر این شب زیبا😍😍
کتم من رو محکم بقل کرد و یه جعبه ی کوچولو تزئین شده دستم داد که روش کارتی بود که نوشته بود: با عشق، از طرف کت نوار :))))) بازم گونه ش رو بوسیدم و خداحافظی کردیم.
.......
(از زبان مرینت)
خونه که رسیدم، گفتم "تیکی خال ها خاموش" و به تیکی ماکارون دادم و ازش تشکر کردم که گفته بود حتما برم🙂😄 بعد جعبه ای که کت بهم داده بود رو در اوردم و ربانش رو باز کردم. داخلش یه گردن بند طلای خیلی زیبا و ظریف بود که پلاکی داشت که روش نوشته شده بود، دوستت دارم😍😍😍 برای اولین بار، یه حس عجیبی نسبت به کت نوار پیدا کرده بودم...
------------------------------------------------------------------------------
خب خب این پارت هم به پایان رسید😄
به نظرتون مرینت چه حسی به کت پیدا کرده؟؟
اون پسره ویلیام پارت قبل داشت چه نقشه ای برای مرینت می کشید؟؟؟
آیا قراره که این دو تا عاشق، بهم برسن؟؟؟؟
برای اینکه اینها رو متوجه بشین، باید پارت های بعدی رو هم بخونین😄😃
برای پارت ۵، ۱۱ کامنت پلیز ^^
میسی از همراهیتون
فعلا