قدرت عشق پارت۱
ل یعنی لیدی باگ ک یعنی کت نوار
ک:بانوی من(خیلی آروم)
ل:چیزی گفتی پیشی
ک:ام......آره..یعنی نه
ل:چی شده
ک:هیچی
ل:من تورو خوب میشناسم یه چیزیت شده....بگو ببینم
لیدی باگ
اینو که گفتم اشک پر چشماش جمع شد ویهو پرید تو بغلم و زار زار گریه کرد اولش تعجب کردم چون تاحلا این قدر نارا حت ندیده بودمشبعد بغلش کردمو دستمو روی موهاش کشیدمو نوازشش کردم بعد از چند دقیقه که یکم آروم شد بهش گفتم:پیشی.....چی شده به من بگواز بغلم اومد بیرون
ک:آه.......نمیدونم بگم بهتره یا نگم
ل:چی شده مگه
ک:میتر سم......ام.......چیزه
ل:چی ........چی شده.......بگودیگه داری نگرانم میکنی
کت نوار چشماشو بست انگاربراش خیلی سخت بود که بگه منتظر بهش خیره شده بودم که یهو گفت:پدرم ارباب شرارته.با گفتن این حرفش در جا خشکم زد اون از کجا فهمید؟چجوری آخه؟نه من من من من میخواستم فراموشش کنم دیگه نمیخوام کت بلنس رو.......توی همین فکرا بودم که صدای کت نوار منو به خودم آورد.
ک:بانوی من..........درکت میکنم اگه دیگه نخوای منو ببنی فقط...فقط لطفا بزار که دوست داشته باشم واز دور مواظبت باشم تا اتفاقی برات نیوفته.اینو گفت ورفت
ل:نه صبر کن پیشی صبر کن نه نرو(با داد میگه)آدریییییییییییییین نروووووووووووووو
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خب یعنی بعدش چی میشه
آیلین:نه اینکه تو نمیدونی چه اتفاقی توی داستانی که خودت نوشتی میوفته
حالا کی با تو بود
آیلین:حالا هرچی
این پارت ازمایشی بود اگه دوست داشتین بگین تا ادامه بدم
دوستون دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه(دخترارو میگم پسرا به خودشون نگیرن)
بای بای