مرد راننده با هجوم به سمت کافه رفت صندلیکه اصلا در دید نبود را انتخاب و روی ان نشست و لبش را میجوییدکه......

پارت 11

ح(حاکماث):بالاخره ...اولین طعمه دوست داشتنی من .....دستی رو ی بالش کشیدم و شرارت رو درون پروانه زیبا کاشتم..پرواز کن اکومای شرور من و به اون قلب عصبانی بپیوند ها ها ها ها

ر:پروانه از روی شهر پرواز میکردو از در کافه عبور کرد و کلاه مرد را هدف قرار داد.ارتباط بین ارباب شرارت و مرد برقرار بود و کل شهر بی اطلاع از اتفاقی که قرار بود همه را وحشت زده کند شاد بود.

ح:سلام مرد جوان..من ارباب شرارتم.. لیدی باگ به تو امر و نهی میکنه؟؟خب من میتونم قدرتی بهت بدم که بتونی اددمش کنی ولی در عوض معجزه گر لیدی باگ و کت نوار رو برام بگیر...باس ویلن(buss ویلن.انگلیسی ویلن رو نمیدونم)

ب(باس ویلن):بله ارباب شرارتتتتتتت هو ها هو ها هو

....................................................................................

مردم:لیدی باگ یه امضا بع من بده........من یکی از طرف دار های تو ام.....کت نوار بیا منو سواری بده....

ل:گوشوارم به صدا در اومد.....کت فک رکنم بهتره بریم....اخرین امضا رو هم دادم و یویوم رو دور ناودون پیچیدم...ااخیش بخیر گذشتا....

ر:و حرف لیدی در دهان خود ماند که تیری به طرف او پرتاپ شد و مانع شد که لیدی خوب بر زمین فرود بیاید و پخش زمین شد.مردم فوری به مکان های امن رفتند و غایم شدند و برای کت و لید دعا میکردند.

کت که دید ویلن خیلی از دست لیدی عصبانی است و مدام به طرف او شلیک میکند و لید هم هنوط نتوانسته از زمین بلند شودسریع پرید و از کمرش گرفتو او را بلند کرد و روی زمین گذاشت.

ل: ممنون پیشی ..حرفمو پس میگیرم اصن به خیر نگذشت خیلی بد شد 

ر:کت که همزمان شلیک های ویلن را جواب میداد گفت:اره خیلی بد شد نقشت چیه؟

ر:و پشا ماشینی پنهان میشوند

ل:نقشه اینه من سرشو گرم میکنم تو اسلحه رو بقاپ .. و لیدی بلند میشود تا برود اما کت دستش را میگیرد:نه اگه جواب نداد چی؟

ل:از اخرین راه استفاده میکنیم

و بدون اینکه کت چیز یبگه به سمت ویلن میدوود

ل:به سمت باس ویلن حله کردم و سپرمو ساختم و  جلوش وایسادم

ویلن:لیدی باگ.. فکر کردی فقط خودت بلدی ابر قهرمان باشی؟..به همه دستور بدی؟...من باس ویلن هستم از این به بعد من دستور میدم ها ها...و الان میگم معجزه گز ها تونو بدینش به مننننننننننننن زوددددد

ل:مگه اینکه خوابشو ببینی

جهشی کردم و یویوم رو دور دستاش پیچیدم اما حرکتمو شناخت و منو تاب داد و پرتم کرد و خوردم به دیوار...

ر:لیدی به دیوار خورد و بد جور پرس شد.کت که اوضاع رو دیدسریع با چوبش ویلن رو روی زمین انداخت و تفنگش رو غاپید....لیدی بابگ که به خودش اومده بود روی زمین وایساد و به کت که داشت تفنگ رو به سمتش پرتاب میکرد نگاه کرد و تفنگ رو کرفت

ل:دیگه شرار...چی؟ اکوما کو؟یعنی چی؟

کتتتتتتتت اکوما این تو نیست....

ویلن:فکر کردی به این زودیا تسلیم میشم لیدی باگ؟ ها ها کور خوندی

ر:چیز بنفشی(همن چیزه که دور صورت ویلن ها معلوم میشه اسمش یادم نیس)دور صورت ویلن دیده شد

ح:اون هنوز خام هست نمیتونه تشخیص بده اکوما کجاست..باس ویلن زودتر معجزه گرشون رو بگیر و گرنه قدرت ها رو میگیرم ازت

و:بله حاکماث

ک:لیدی باگ اکوما توی کلاهشه نمیذاره بهش نزدیک بشیم

ل:اه بریم سراغ نقشه b

پشت دیوار غایم شد ...لاکی چارممممممممممممممممممممممم....جان؟توپ ضد استرس؟ اوف حالا با این چیکار کنم؟

........................................................................................

بچه ها ببخششید عجله دارم اگه کم بود ساری اگه غلط املایی هم داشت بازم ببخشید 

پس فردا میدم یا فردا میدم پار تببعدو عاشقتونم(دخترا) کامنت نشه فراموش باییییییییییییییییییییییییی