پنهان پارت چهارم
از زبان گابریل
شاید ادرین راست میگه شاید من نباید این کارو بکنم : ناتالی به نظرت این کارو بکنم یانه؟
ناتالی : قربان این تصمیمی نیست که من بخوام توش دخالت کنم اگر نیاز به هم فکری دارید بهتره به ادرین بگید
من : جوابشو شنیدم میشه من و تنها بگذار
ناتالی : چشم
*و گابریل درحالی که دکمه های تابلو رو فشار میده و میره پایین*
اه امیلی من باید چیکا کنم
وجدان قلب منطق : این کارو نکن خطرناکه
شیطون : برو بابا کجاش خطر ناکه
اه این دختر باز غش کرده کلش و کردم تو اب که بیدار شه
از زبان مرینت
اینقدر این گابریل منو زد که بیهوش شدم اگه لامصب دستش سنگینه بعد کله ی ادمو زیر اب میکنه
گابریل : مرینت به نظر ت من دارم کار بدی میکنم ؟
هه اقا رو کار بدی این وحشتناکه : کار بد این کارای که تو میکنی وحشت ناکه
گابریل : من فقط میخوام همسرمو برگردونم و ادرین خوشحال کنم!
من : خب تاحالا به این فکر کردی که امیلی خوشحال میشه بعد از برگشتنش دنیا رو خودش خراب بشه!!
گابریل : من میدونم چه ارزویی کنم که همه چیز درست بشه میتونم ارزو کنم که بتونم ۲ تا از کنم.
من : حتی اگر اینکارو کنی امیلی برمی گرده دنیا رو خودش خراب میشه بعد دوباره از نوع شروع میشه
گابریل *درحالی که در گوش مرینت میزند*: دختره ی احمق اینطور نمی شه
وای خداوکیلی خیلی محکم زد دوست دارم فریاد بکشم و کمک بخوام پس تا تونستم جیغ زدم
از زبون ادرین
الان دو هفته است پلگ داره از مرینت برام خبر میاره و هر دفعه هم میگه حالش بدتر و بدتر میشه داشتم کتاب میخوندم که
صدای جیغ شنیدم واستا این صدا برام اشناست این شبیه جیغ لیدی باگه که یعنی مرینت: پلگ
پلگ: خودم می دونم الان میرم ببینم مرینت جونت خوبه یا نه
ادرین : باریکلا حالا برو
بعد چند دقیقه پلگ برگشت
پلگ : متاسم ادرین مرینت داره حقیقت رو راجب به هم ریختن دنیا میگه ولی گابریل قبول نداره اینقدر زدتش که دیگه جون نداره و همه جاش خونیه تازه زیر لب همش میگفت ادرین از خواب غفلت پاشو و کت نوار کمکم کن
وای چقدر سخته که عشقت صدات کنه و تو نتونی هیچ جوابی بدی تق تق*مثلا صدای در*در باز شد هو خوب شد پلگ قایم شد گابریل:ادرین ما باید برای یه کاری به اینگلیس برم اونم امشب
با این حرفش می خواستم از شادی غش کنم
من : خوب کی برمی گردین؟
گابریل : ۲ یا ۳ ماه طول میکشه و میخواستم بگم ناتالی هم میاد مشکلی که نداری ؟
خوب از دست مایورا خانومم که راحت شدیم : نه ولی ای کاش زود تر برگردین *مثلا میخواد سوتی نده*
گابریل: متاسفانه بیشتر از ۲ ماه طول میکشه ولی تو بزرگ شدی من باید برم فرودگاه باشه پسرم.
من : چشم
پدر رفت دوربینا رو رو حالت اسلیپ گذاشتم رفتم تو اتاق پدرم: پلگ باید چیارو فشار می دادم
پلگ : ۶ تا بو یکی اینجا ، اینجا ،اینجا ،اینجا،اینجا و اینجا
خوب رفتم پایین تا مارینت و دیدن قلبم تیر کشید حالش از اونچه که پلگ گفته بود خیلی بدتر بود