💫عشق وجادو💝 پارت۳
ناتالی(همون زنه مو سورمه ای یه). آقای تام این بچه ها کیهستند
تام.خانم سرگی اینا بچه های دوپنچنگ اند
یکدفعه پسره نوشیدنیش از دماغش زد بیرون
آدرین.چییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
هوی وحشی یوااااااش یواشم میگفتی میشنیدیم الاغ
آدرین.بامن درست صحبت کن ها
اگه نکنم
آدرین.حالیت میکنم
تو غلط میکنی
(همشو با داد وهوار میگن)
آلیا.هوی آقا پسر پولدار با دوست من درست صحبت کن ها
یک نگاه به نینو کردم که داشت با خونسردی تمام نوشیدنیشو میخورد ویک شونه ای برای من بالا انداخت
دیدم خانمه بلند شد اومد سمتمون ودست داد وگفت خوشبختم از آشنایتون خانم دوپنچنگ به مادر سلام برسونید وروبه پسره کرد وگفت آدرین بریم پدرت منتظره باید خریدای مدرستم هرچه زود تر انجام بدیم روبه تام تامک(سن جدتو داره میگی تام تامک😐) وگفت خدانگهدار آقای تام و باتام دست داد
منم برای تلافی یک زیر پایی برا پسره گرفتم که رفت قاطی باقالی ها فکرکنم
آدرین.هوییی خرس وحشی
واومد هجوم آورد سمتم که زنه گرفش
ناتالی.آدرین تمومش کن این بچه بازی هارو خجالت بکش تو وارث خانواده آگراستی کی میخوای درست شی تمومش کن
پسره سرشو انداخت پایین وچشمی زیر لب گفت آخیش دلم خنک شد(هق هق بمیرم برات آدرین عرررررر🤧🤧😭😭😭)
و رفتن پشت رستوران
یکی زدم پخ کله نینو که کل نوشیدنیش پرید تو حلقش
هوی کیوی پلاسیده چرا از من دفاع نکردی خاک بر سرت ککنند
آلیو.آخ بمیرم نینو بیا بیا
ویک لیوان آب داد دستش ویک چش غره برا من رفت
حالا نمیخواد شما بشی دایه مهربان تر از مادر
آلیا.برو بابا ولی خدایش دلم برا پسره سوخت
دلت برا اون نسوزه حقش بود
نینو.تام اونا کی بودن میشناسیدشون
تام تامک.اونا آدرین آگراست ومنشیش نا تالی بودن آدرین پسر گابریله میشناسید دیگه
نه از کجا باید این گوریل وخانوادشو بشناسیم ها؟
تام .هیچی بابا ولش کنید حالا به وقتش میفهمید
تامی جون مشکوک میزنی ها
تام.😑
بعد از کلی اسکل بازی ساعت هشت از مسافر خونه زدیم بیرون وبا مترو لندن راه افتادیم(اینا تو لندن زندگی میکنند) رسیدیم به ایستگاه مورد نظر در خونه ما از آلیا خداحافظی کردیم ورفتیم خونه آخه آلیا خونشون چند تا خونه بالا تر از مان دیدم یک جغد هو هو کننان اومد روی کاپوت ماشین بابا رفتم سمتش
کیش کیش گمشو کیشش
نینو.مری ولش کن بیا بریم
اه باشی بابا ورفتیم تو مامان بابا خونه بودن وقت شام شد رفتیم پایین همه دور میز نشستیم
مامایییی
مامان.جانم مری
نینو.مامان ما امروز رفتیم مسافر خونه پاتل درزدار
مامن.مگه من به شما نگفتم نرید اونجا
حالاومامان این محم نیست امروز یک پسره رو دیدم که به ما گفت ماگلا تا زه این بخش جالبش نبود ما این پسره رو تو پاتل درزدار دیدیم واینجور که فهمیدیم پسر گابریل آگراسته با اومدن اسم گابریل مامان رنگ از رخش پرید ومن ادامه دادم حالا سوال اینجاست ۱ ماگلا چیست ۲ گابریل کیست
مامان بشقابشو هول داد وگفت بسه کم سوال ب پرس من میرم بخوابم ورفت
روبه بابا کردم وگفت باباییی مامان چرا اینجوری میکنه اه
بابا لپمو کشید وگفت فضولیش به شما دوتا جوجه نیومده حالا برید بخوابید
رفتیم بالا تو اتاق مشترکمون
بگیریم بکپیم
نینو.مری به نظرت مامان چرا اینجوری کرد
نمیدونم برا منم سواله حالا بگیر بخواب که فردا با الی بریم دد
خوابیدیم صبح بیدار شدیم برا صبحونه رفتیم پایین
صبححححححححح بخیرررر اهل خانه
بابا.صبح بخیر شیطون بابایی
صبح بخیر دیدی
یک دفعه پستچی نامه هارو آورده بود منو نینو هفته پیش یک پلی استیشن سفارش داده بودیم وقرار شد هرکی زود تر ورشداره اون باهاش بیشتر بازی کنه یک نگاه به نینو کردم اونم یک نگاه به من ودوتایی دویدیم سمت در پاکت پلی استیشن نبودش ولی دوتا نامه خیلی ژیگور بود که یکیش نوشته بود آقای نینو دوپانچنگ یکیش مرینت دوپانچنگ هردو نا مه ها مونو ور داشتیم وبرش گردوندیم که روش یک Hبود با عکس ۴ تا حیون شیر مار عقاب وسمور....
این تازه آغاز ماجراست
*************************
برابعدی ۳تا 💖