Part 2 

وارد آشپزخانه شدم. آشپز های عزیز توجه کنید. امروز عصر قراره مهمون ویژه‌ای به رستوران ما بیاد، رئیس گفتند که ما بايد همه ی تلاشمون رو بکنیم و غذا ها رو به نحو احسن بپزیم. پس همگی امروز تلاشتون رو بکنید. ممنون از توجهتون. 

آشپز ها : چشم سرآشپز ما همه‌ی تلاشمون رو می کنیم.

مرینت : ممنون. منم مشغول کار شدم. من بايد راتویی، پیسالادیر و سوفله درست میکردم. مشغول پختن غذا ها و دسر شدم.بالاخره پختن غذا ها و درست کردن دسر تموم شد. بقیه ی آشپز ها هم کم کم تموم میشدن. از پنجره ی آشپزخانه بیرون رو نگاه کردم، خورشید غروب می‌کرد. عصر شده بود. گارسون ها اومدند غذا ها رو برداشتند بردند روی میز ها چیدند. من و آشپز های دیگه هم داخل آشپزخانه ماندیم. بعد از چند دقیقه از پنجره ی در آشپزخانه رستوران را نگاه کردم یه آقای قد بلند و یه خانم وارد رستوران شدند از اون طرف رئیس به طرف اون آقا و خانم رفت و راهنماییشون کرد به طرف میری که گارسون ها روش غذا ها رو چیده بودند. پس حتما این آقا و خانم مهمون های ویژه هستن. رئیس با آقا و خانم حرف می‌زد. بعد آقا و خانم از هر غذا یه قاشق برداشتند و خوردند. دست‌ از نگاه کردن کشیدم و رفتم روی صندلی نشستم. یه دفعه در آشپزخانه باز شد و گارسون اومد تو.

گارسون : سرآشپز رئیس میگن بیاین اونجا.

مرینت : باشه اومدم. لباس هایم رو مرتب کردم. از آشپزخانه بیرون اومدم. به طرف میزی که رئیس و اون آقا و خانم نشسته بودند رفتم. بهشون تعظیم کوتاهی کردم.

رئیس : مرینت جان خودت رو به آقا و خانم آگرست معرفی کن.

مرینت : خوشبختم از دیدنتون آقا و خانم آگرست. من مرینت کارانیا هستم، سرآشپز رستوران Apicius هستم.

آقای آگرست : خوشبختم از آشناییتون. من متیو آگرست هستم رئیس شرکت‌ Star هستم.

خانم آگرست : خوشبختم از آشناییت مرینت جان. من ونسا آگرست هستم. معاون‌ شرکت‌ Star هستم.

رئیس: مرینت جان آقا و خانم آگرست رئیس های شرکت‌ آقا و خانم آگرست رئیس های شرکت‌ غذایی Star هستن. شرکت‌ Star یکی از بزگترین شرکت‌ های غذایی دنیا است. امروز آقا و خانم آگرست به اینجا اومدن تا غذا های ما رو امتحان کنند و به رستوران ما رتبه بدهند. آقای آگرست و خانم آگرست از غذا ها خوششون اومده و پرسیدند که سرآشپز این رستوران کیه؟ منم گفتم‌ مرینت سرآشپز رستوران ما هست.

آقای آگرست : سرآشپز مرینت من از سبک غذا های تو خوشم اومد. اگه خواستی فردا میتونی بیایی شرکت‌ ما و امتحان بهترین سرآشپز دنیا رو بدی.

خانم آگرست : متیو جان راست میگه. غذا های تو خیلی خوشمزه و خاص بودن.

مرینت: نظر لطف شماست. خیلی ممنون. باشه فردا میام.

آقای آگرست : آقای جنیتا رستوران شما هم رتبه 12 رو میگیره و رستوران شما 12 ستاره خواهد شد.

آقای جنیتا : خیلی ممنون آقای آگرست.

مرینت : از حضورتون مرخص میشم. فردا آقای آگرست به شرکت‌ شما میام.

آقای آگرست : تصمیم درستی گرفتی. فردا منتظرت هستیم.

مرینت : از رستوران بیرون اومدم باد به صورتم خورد. حس خوبی داشتم. خوشحالم. فردا قراره برم شرکت‌.

**** 

سلام به نویسنده های عزیز و کاربر های عزیز 

این پارت زیاد بود. برای پارت بعد 12 تا نظر زیاد نیست من دستم شکست تا این پارت رو تایپ کردم.

دوستتون دارم good by ❤️