والنی(همینه که هست

 خو یادم نمیاد فامیلیش چی بود)

مکس یک پسر سبزه تیره بود با موهایی حالت دار ویک عینک قبل از اینکه کلاه کاملا روی سرش قرار بگیره کلاه گفت ریوینکلاو

وبچه های  میز چهارم اینبار بلند شدند وست زدند

یکدفعه احساس کردم آدرین افتاده روم ویک صدای جیغ مانند گفت آدریکنززززززززز

گمشو اونور زرد انبو(زرد انبو😐😐/مرینت:اهم خیلی بهش میاد/مگه باب اسفنجیه/مرینت:آره لقب جدید باب اسفنجی چشم سبز

/هی خدا )

کلویی:با آدری ژون من درست صحبت کن دختره..

آدرین نزاشت کامل حرفشو بزنه وگفت کلو بسه برو توصف

مک گونال: اونجا چخبره؟

آدرین وکلویی بلند شدن آدرین دست منو گرفت بلند شدم که کلویی پاشو به زمین کوبید وگفت این مسخرست واقعا مسخرست مسخرهههههههه ورفت ته صف دیدم آدرین تو هپروته وست منو گرفت

هوووووییی دستتو بکش

آدرین:آه چیزه ببخشید

مکگونال: کافیه دیگه اهم خوب آقای ایوان اسنیل

ایوان رفت روی صندلی نشست که کلاه گفت هاپلپاف واینسری بچه های میز چهارم براش دست زدن واون رفت پیششون نشست 

مکگونال:کلویی بورژوآ

کلویی با همون اشوه وافادش رفت روی صندلی بشینه که گفت این صندلی چرا اینقدر کثیف وکهنست من رو این نمیشینم این کلاه یت منو بهم میزنه کلاه پوسی..

کلاه:زر زر زر کافیه اسلایدریننننن

بچه های میز اول همه خیلی آروم دست زدن البته آروم آروم هم نبود خیلی افده ای بود😐

مک گونال:لوکا کافین(اونجوری نگاه نکنید تو فصل یک حضورش خیلی کمرنگه

)

یک پسر قد بلند که پایین موهاش آبی بود رفت رو چهار پایه نشست

کلاه:همممم سخت کوشی ولی باهوشی غرور داری نه زیاد شجاعی سخته خیلی خودت چی دوست داری

لوکا:برای من فرق نداره

کلاه:پس ریوینکلاو

بچه های میز سوم باز بلند شدن وشروع کردن به دست زدن

مک گونال:کیم چینال(خدایش حرف بزنید خودکشی میکنم خو فامیلیش چدونم چی بود ایششش)

یک پسر قد بلند هیکلی که موهاش فشن بود ومسل ایوان جلوش زرد بود رفت روی چهار پایه

کلاه:خیلی شجاعی جسور وکمی مغرور گریفیندورر

بچه های میز دوم بلند شدن ودست زدن کیم رفت پیششون منم با نگاه دنبالش کردم

آدرین:تخ کن

ها؟

آدرین:میگم تخ کن😐

چی میگی تو ابله

آدرین:همه پسرا رو خوردی میترسم رو دل کنی تخشون کن

چشمام شد قد قابلمه 

خیلی بیشعوری احمق....( وجی:فهشش خیلی بد بود سانسور کردم😐)

آدرین:دریغا از اینقدر ادب نچ نچ نچ

خفه شووووو آگراست

مکگونال: سابرینا فیندرلا

کلاه:اسلایدرین

مکگونال:ایوان میسا

کلاه:دوباره میسا برو هاپلپاف

همه زدیم زیر خنده

مکگونال:آلیا سزار

آلیا رفت رو چهار پایه استرس از سرو روش میبارید

کلاه:هممم آره شیطون شر سختکوش باهوش واز همه مهم تر شجاع 

گریفیندورررر

مکگونال: میلن هالبین

کلاه:هاپل پاف

مکگونال:آدرین آگراست

آدرین رفت رو چهار پایه نشست کلاه یکم فکر کرد وگفت سخته سخته نمیشه نه نه

یک دفعه یک پیر مرد کا ریش خیلی بلندی داشت بلند شد وگفت مشکلی پیش آمده کلاه؟

کلاه:آره این پسر نمیشه هیچیش جور در نمیاد نمیشه تو یک گروه باشه

پیرمرده:یعنی چی تا حالا اینجوری نشده؟

کلاه: بره اسلایدرین 

آدرین گیج رفت پیش میزی که کلویی رفته بود 

مکگونال:نینو دوپانچنگ

نینو رفت نشست

کلاه:همم اسلایدرین

نینو رفت تو اسلایدرین آلیا ناراحت بود

نفر بعدی من بودم رفتم روی چهار پایه نشستم

کلاه:اسلای..

وایستا وایستا من نمیخوام برم اسلایدرین

کلاه:پس چی میخوای

گریفیندور

کلاه:مطمعنی

آره آره

کلاه:باشد پس گریفیندور

ورفتم پیش آلیا وهمه بچه ها برام دست زدند ....

******************************