عشق برنده نهایی P7
(از زبان مرینت)
آدرین داشت آروم آروم میومد سمتم که یهو یکی محکم از
پشت حولم داد و من اومدم تعادلم رو حفظ کنم که پام رفت
رو دنباله پیراهنم و از پله ها پرت شدم پایین
از درد و خجالت اینکه بین اونهمه ادم و خبرنگار و به
خصوص آدرین همچین اتفاقی برام افتاده اشکام سرازیر
شد و بدو بدو رفتم تو خونه ویلیام
(از زبان ویلیام)
دیدم مرینت با علاقه به آدرین خیره شده و آدرین هم مسخ
شده داره میاد سمت مرینت و این میتونست همه نقشه هام
رو بهم بزنه پس علی رقم میلم مرینت رو محکم حل دادم
که از پله افتاد پایین و بعد با گریه رفت تو خونه
حسابی خوشحال شدم چون برگشتیم به برنامه من
دنبال مرینت دویدم تو خونه و دیدم داره میره تو دسشویی
در رو باز کردم و رفتم تو دسشویی
مرینت داشت گریه میکرد و اصلا تو حال خودش نبود که
متوجه من بشه قلبم به درد اومد
بعد از بیست دقیقه گریه کردن صورتش رو آب زد و برگشت
و با دیدن من حسابی شوکه شد
مرینت: و..وی..ویل..ویلیام! ا..ای..این..اینجا چ..چی کا..کار
م..می..میک..میکنی؟
-هیچی مرینت جان اومدم ببینم حالت بهتره یا نه
مرینت: او..اوه ااره بهترم مر..مرسی
-بیا عزیزم یه لیوان نوشیدنی بهت بدم که بهتر شی
مرینت: متشکرم😳💙
مرینت و بردم تو اتاق قرمز و زنگ روی میزش رو فشار دادم
چند لحظه بعد الکسا با لیوان نوشیدنی مخصوص که در
واقع معجون خون من و چند تا طلسم خاص بود برگشت
تشکر کردم و لیوان رو ازش گرفتم و به مرینت دارم و گفتم
بخور عزیزم که حالت بهتر بشه این یه نوشیدنی تقویتیه
خیلی عالیه بعدشم الکسا تو رو میبره تا لباسات رو عوض
کنی
مرینت تشکر کرد و لیوان رو از من گرفت و ..
--------------------
خب خب اینم از پارت هفت که تمومیدددد
برای بعدی ۵ تا نظر
بوس بوس بایییی😍