p11 عشق گربه ای
به نام خدا
پارت 11
رفتیم رستوران و غذا سفارش دادیم.
گفتم _ ادینت از نظر تو اسپانسر کارامون رو
از کجا پیدا کنیم.
ادینت _ نمیدوم.
داشتیم سر این موضوع حرف میزدیم که یه
پسر جوون حدود ۲۶ یا۲۷ یاله گفت _ میتونم
اینجا بشینم.
بهش نمیخورد پسر بدی باشه پس گفتم _
بفرمایین.
نشست و گفت _ ممنون. خیلی اتفاقی شنیدم که
در مورد یه اسپانسر میگردین. خوب من حاضرم
کمک کنم و پول نگیرم چون به اندازه کافی پول
دارم و این کار رو برای سرگرمی انجام میدم.
میتونم همه جوره کمک حالتون باشم. هم نظرتون
چیه؟؟
من _ اممممم....... خوب خیلی خوبه اقای....
یارو _ رستم پور هستم...... سامرند رستم پور.
میتونم بپرسم که منو واسه چی میخواین.
ادی_خوانندگی
سامرند_ خوبه ولی کی قرار هست بخونه؟؟!
ادی _ خواهرم.
سامرند _ خواهر تون؟؟ مگه ایشون ایرانی
نیستن.
ادی _ نه منو مرینت هردو فرانسوی هستیم توی
بچگی جامون رو عوض میکنن و منو میارن ایرا
ن ومری رو فرانسه نگه می دارن.و.....
من _ ادیـــــــــــــنت بعدن میگی فعلا وایسا
برگشتم سمت سامرند و ادامه دادم _
من حاضرم باهاتون همکاری کنم.......
____________________________---_______________
بقیش برا بعد.
برای بعدی 3 تا چون میخوام امروز پارت بدم
سریع بدین نظرات رو.
بای بای.