پست آدرین خان 

ترجمه کپشن:اولش فکر کردم این ی عکس از مادرمه،اونا (خاله اش و مادرش) خیلی شبیه همن

از حق نگذریم،به خاطر این موضوع دلم یکم واسه آدرین میسوزه 

پست مرینت 

ترجمه کپشن:ی روز پر از پستی بلندی (سخت بودنش).پدر و مادرم دارن برای ی تاریخ خاص آشپزی میکنند،که در نتیجه باید تو اتاق بشینم و یوتیوب ببینم.

هعی  هر وقت یادم میاد خارجیا با فیلتر شکن نمیرن یوتیوب،دلم واسه خودمون میسوزه 

پست کلویی

ترجمه کپشن:حدس بزنید کی توی جلسه عکاسی امروزش (جلسه عکاسی آدرین) باهاشه؟؟ 

پستی نامعلوم که به نظر میاد مال آدرین باشه

ترجمه کپشن:امروز توی جلسه عکاسی تم گل و گیاه داریم!! (خواستم بهتر ترجمه شه) کاری میکنه فکر کنم توی عروسی ام،هاها

نگران نباش به زودی توی عروسی ام گل دستت میگیری 

پست کلویی

ترجمه کپشن:فقط دارم روزی رو یادآوری میکنم که کویین بی روز رو نجات داد (دوباره!) فکر کنید این دو تا (انگار نوچه هاشن ) یکم کمک کردن؛ولی کار اصلی و سخت رو من کردم!!

آره جون عمه ات 

پست آدرین

ترجمه کپشن:تا حالا اتاقی رو به اشتراک گذاشتید؟؟با ی خواهر یا برادر،یا ی هم اتاقی،حدس میزنم!!حدس میزنم خیلی خوش بگذره یا خیلی اذیتتون کنه.

بیچاره هر کی اون جوراب شناور تو هوا رو توی پست ببینه 

پست آلیا

ترجمه کپشن:لایلا داره راجع جراحی سخت گلو اطلاعات به دست میاره.پس رو من شرط بستیم؟؟ (ی همچین چیزی )

پست آدرین 

ترجمه کپشن:داریم دسته جمعه خارج میشیم (از مکانی ناشناخته در سرزمین های دور دست ) و ببینید کی توی صف برای گزارش کردن بود!!اون میخواست وقتی که این پست رو گذاشتم فریاد بکشم.سلام مرینت!!

 دقت کنید اولین نفری که پستشو لایک کرده مرینته 

پست آلیا

ترجمه کپشن:لیدی باگ رو از دست دادیم،ولی نگاه کنید کی اومده سلام بده!!

پست آلیا

ترجمه کپشن:روزمون ی مقدار کوتاه تموم شد،چون میخواست (آدرین) به کلاس زبان چینی بره،که ی مقدار ناخوشاینده.بقیه ی ما (آلیا،نینو و مرینت) تصمیم گرفتیم دم بستنی فروشی آندره وایستیم تا یکم بستنی بگیریم - خوشبختانه دکه بستنی فروشی شو دم باغ وحش گذاشته بود :)

هعی 

پست آلیا

ترجمه کپشن:برای خوردن ی شام خوشمزه و دیدن ی فیلم متوسط با این انسان بی عرضه (بیچاره نینو ) میرم

منبع:اینترنت

💙❤💙❤💙❤💙❤💙❤💙❤💙❤💙

خب تموم شد 

امیدوارم خوشتون اومده باشه 

کامنت فراموش نشه