توضیحات داستان "Psycho in love"
نام داستان:Psycho in love (روانی عاشق)
ژانر:غمگین،مدرسه ای،عاشقانه،رمانتیک
تعداد فصل:نامعلوم
تعداد قسمت ها:نامعلوم
رده بندی سنی: + 11
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
پوستر:

♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
خلاصه داستان:ی هم دانشگاهی جذاب،دخترکش،پولدار و در عین حال،روانی!!کیه که عاشق همچین کسی نشه؟؟!!نمیدونم،شاید ی نفری باشه،ی نفر به اسم مرینت!!جالبه،همه ی دخترای دانشگاه حاضرن واسش بمیرن؛اما مرینت این طور نیست!!همین کار های مرینت،باعث میشه تا تمام تلاش هاش واسه جلب توجه مرینت بیهوده باشه،چرا که عاشق مرینت شده!!
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
معرفی شخصیت ها:
1 _
نام و نام خانوادگی:مرینت دوپن چنگ
سن:20 سال
ویژگی های اخلاقی:مهربون،خوشگل،بامزه،در اکثر مواقع عصبانی،کیوت
علایق:گل ها،هنر،هوای آفتابی،تابستون،آسمون،رنگ های روشن
تنفرات:هوای بارونی،زمستون،خیس شدن،رنگ های تیره،سگ و گربه
محل زندگی:پاریس
بهترین دوست:آلیا
تنهایی توی ی آپارتمان دو طبقه زندگی میکنه (طبقه پایین آپارتمان خالیه،طبقه بالاش این زندگی میکنه)،بهترین دوستش آلیاس،ی جورایی اولای داستان از آدرین بدش میاد
2 _
نام و نام خانوادگی:آدرین آگرست
سن:20 سال
ویژگی های اخلاقی:جذاب،خونسرد،کمی تا قسمتی روانی (بعدا متوجه میشید چرا)،لجباز
علایق:فیزیک،رنگ های تیره،پیچوندن مدرسه،پاییز
تنفرات:رعد و برق،برف،رنگ های نسبتا روشن،کتاب خوندن
محل زندگی:پاریس
بهترین دوست:نینو
پدر و مادر:امیلی آگرست،گابریل آگرست
پسر شهردار پاریس یعنی گابریل آگرست هه،مادرش وقتی بچه بوده فوت کرده،همراه پدرش توی ی ویلای بزرگ زندگی میکنه
3 _
نام و نام خانوادگی:لایلا آگرست
سن:20 سال
ویژگی های اخلاقی:بی رحم،رو اعصاب،مغرور،پول دوست،بد اخلاق
محل زندگی:لندن _ پاریس
بهترین دوست:نداره
دختر عموی آدرینه،عاشق آدرینه؛اما فقط برای ثروتش
اعضای فرعی:
_ آلیا سزار (بهترین دوست مرینت)
_ نینو لاحیف (بهترین دوست آدرین)
_ کلویی بورژوا (دختر ملکه مد پاریس یعنی آدری بورژوا/دوست دوران بچگی آدرین)
_ مستر دموکلیز (مدیر دانشگاه)
_ هر کی تو داستان هست 
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
تیکه هایی از داستان:
_ خب...مثل اینکه دوست جون جونیت این زنگ میخواد با من تنها باشه.
💘💘💘💘💘
_ توی بارون واستاده بود و سمت چپ صورتش کامل قرمز بود
💘💘💘💘💘
_ نه.نه تا وقتی که نگی عاشقمی
💘💘💘💘💘
_ نمیدونم چرا؛ولی اون لحظه احساس کردم باید این کارو بکنم.این طوری که معلوم بود همه ی دخترای دانشگاه چشماشون دراومده بود و آلیا ام که معلوم بود ذوق زده شده.
💘💘💘💘💘
_ داشتیم با لایلا از پله ها پایین میرفتیم تا بریم آزمایشگاه که یهو پاشو جلوی پام گرفت و از پله ها پرت شدم پایین.
💙❤💙❤💙❤💙❤💙❤💙❤💙
بلی 
توضیحات کلا همین بود 
برای پارت اول محدودیت کامنت نداریم؛ولی کامنت بدید ممنون میشم
سوالی ام بود بپرسید 
بای 
