The power of love/p3
-سلام بچه ها
-س..سلام
-سلام آدرین چخبرا!
-خبر خیر آلیا ،
ادرین مکثی کرد و ادامه داد-مممم میشه بری پیش نینو و مارو تنها بذاری لطفا؟
آلیا پرسشگرانه به آدرین نگاه کرد که آدرین گفت-یه کار مهمی با مرینت دارم!
-عام باوووشه! هر جور راحتی
و به مرینت نگاه کرد و گفت-راحتییییین!
آلیا رفت و مرینت و آدرین تنها موندن-آآآآآآم آدرین؟ میخواستی......چیزی بگی؟
-آره مری! بشین.
مرینت خیلی ترسیده و تعجب کرده و مضطرب بود ، شاید کاری کرده که آدرین عصبانی شده باشه؟ نه ، غیر ممکنه!
رو صندلی نشستن که آدرین گفت-خب ، حالا که مونده تا خانم مندلیف بیاد ، میخواستم بهت یه چیزی بگم که..........
نفس عمیقی کشید و گفت-که مهمه!
-عام .. با...باشه!
-خب همونطور که میدونی....من یکیو.....یکیو دوست دارم که.......
مرینت کلافه گفت-که کاگامیه!
-ت..تو که میدونی ما باهم کات کردیم مری!
-عام.....اما فکر کردم هنوز دوستش داری! اما دختر بدی نیست! اون تو رو خیلی دوست داشت!
-آره...منم اذیتش کردم و احساساتشو جریحه دار کردم! خب حالا ولش کن! داشتم میگفتم!
خواست طوری بگه که کسی متوجه نشه چه کسی رو دوست داره که گفت-خب ، اگه تو عاشق من باشی...
مرینت با تعجب بهم نگاه کرد و گفت-چ..چی؟
-میگم اگه تو عاشقم باشی ، مثلا! ؛ چیکار میکنی؟ یعنی ، چیکاز میکنی که عاشقت بشم؟
مرینت آروم گفت-فعلا که هر کاری کردم حتی متوجه نشدی عاشقتم آدرین!
-چی؟
-عا هی..هیچی هیچی! خب منننن ، عام سعی میکنم کارایی که دوست داره رو واسش انجام بدم و یا... ببرمش جایی که دوست داشته باشه!
-اما من..... عاه هیچی ، بریم کلاس
-باشه آدرین بریم
مرینت خیلی ناراحت شده بود که آدرین هنوز نفهمید که عاشقشه! چه برسه به اینکه بخواد ازین مکالمه تشکر کنه!
-عام راستی! ، ممنون که کمکم کردی
-عاو .. خواهش میکنم کاری نکردم!
☆☆☆☆☆
-اون حتی نمیدونه که عاشقشم!
-بهش گفتی؟
-شوخیت گرفته!؟ بگم عاشقتم!؟
-آره خب فوقش میگه من دوست ندارم شرمنده!
-حتی تصورش برام سخته کت نوار! بعد میگی بهش بگم آررررره دوست دارم و این بگه نه و بلا بلا بلا..!
-خب منم بهت گفتم عاشقتم و تو ردم کردی اما منو ببین! هنوز تسلیم نشدم دم دم !
-عاه ، تو خیلی لطف داری پیشی!
کمی غمگین شد و ادامه داد-اما تو لایق چیزای بیشتری هستی ، نه من!
-چی داری میگی!؟ هیچکی رو قبول نمیکنم و اگه یکی تو این دنیا وجود داشته باشه که لایق منه ، اون قطعا تویی! فهمیدی؟ من تورو با دنیا هم عوض نمیکنم! نه ، نمیکنم!
کت نوار صحبتشو به اتمام رسوند که با تعجب به لیدی باگ نگاه کرد که سرش پایینه و چیزی نمیگه ، اشک تو چشمای لیدی باگ برق میزد و کت نوارو نگران تر و ناراحت تر میکرد-بانوی من ، من منظور بدی نداشتم ، ا..از دستم که...ناراحت نیستی؟
لیدی باگ فین کرد و با لحنی که میشد فهمید گریه اس ، گفت-چرا باید از دستت عصبانی باشم؟
-اگه از دستم عصبانی نیستی ، پس...
لیدی باگ طاقت نیوورد و خودشو تو بغل کت انداخت ، بعد از یه مدت خیلی کوتاه متعجب بودن کت کم کم تبدیل به نگران بودن شد و بانوشو محکم تر بغل کرد ... تو بغل خودش حبسش کرد و گفت-همه چیز درست میشه خانم کوچولو! توعم چیزی که میخوایو بدست میاری ، ناامید نباش!
-کت....
-جونم
-من...
یک صدایی مثل انفجار!! لیدی و کت قبل ازینکه از بغل هم در بیان به هم نگاه کردن و از همدیگه جداشدن-ب..بذار ببینیم چه اتفاقی افتاده بعد صحبت میکنیم کت!
.
.
به سمت ساختمون داغون شده رفتن و درشو باز کردن ، کت نوار یه پاشو گذاشت تو خونه که ، یک تیغه وحشتناک خیلی سریع از سمت چپ به طرف راست پرت شد که لیدی باگ همون موقع سر کت نوارو گرفت و اورد عقب و جیغ کشید-حواستو جم کننننننننن!
-م..من خوبم خوبم چرا جیغ میزنی!؟
لیدی باگ داد کشید-چرا مراقب خودت نیستی!؟ چرا انقدر احمقی!؟ ندیدی داشت به سرت میخورد!؟ اگه .. اگه میخورد تو سرت من باید چه غلطی میکردم هاااا!؟!؟!؟؟!؟!؟!؟؟
-حالا که این اتفاق نیوفتاده آروم باش! آروم ..
بعد از کلی راه تو اون ساختمون بزرگ ، لیدی باگ حس کرد صدایی شنیده که از کنارش رد شد ، محکم تر از کنارش رد شد ، محکم تر رد شد که لیدی باگ جیغ خیلی بلندی کشید! چش شده بود! چرا؟ این دختر که از هیچی نمیترسید؟ الان ترسو تر از یه آدم ترسو برخورد میکرد ، سر تا پاش میلرزید و حس میکرد ، چیزی تحدیدش میکنه ...
یک چیز خیلی محکم و تیز از لیدی باگ و کت نوار گذشت و صدای خیلی بلندی داد که لیدی باگ خیلی بلند جیغ کشید و خودشو تو بغل کت نوار انداخت-ک...کت....کت..کت...تروخدا کاری....ک...کاری بدون من...... انج...انجام ند..ه لط..لطفا خواهش می...کنم التماس...ت میکنم ترو..خدا!
-لیدی باگ ، آروم بگیر ، ازت محافظت میکنم و سالم میریم بیرون ، قول میدم!
کاااااات دوس داشین این پارتووو!؟
بچ ها پلییییییز کامنت بدین من شاد شممممم😭💜🍇
آنچه خواهید خواند:
-لیدی باگی که من میشناسم اینشکلی نبود! شجاع بود!
-هی! منو نترسون باگبو! خواهش میکنم!
-فرار کننننننننننن!
ریریری نینیمیمسمی سحسجثجثجسسمی لحثنسمین
پارت بعد بعد بعدددددددد اوت نَو اوت نَو اوت نَوووووو"بیلی وقتی میخواد اهنگ بده بیرون:|"
پس کامنت یادتون نره😍🌚💜
💜🌚