The power of love/p9
لیدی باگ ثابت موند و فقط صدای کت نوارو میشنید
-تو میتونی! از پسش بر میای! از خودت دورش کن!
صدای دیگه ای هم بود که باعث میشُد اذیت شه-بهش گوش نده!
کمی مکث کرد و ادامه داد-لیدی میسفورچن!
لیدی باگ جیغ کشید-چی میگییی؟؟! شماها کی هستین؟؟ چی میخواین ازم؟؟! من کیَم؟؟ ااااااااه!!
گیج شده بود که کت نوار نزدیکش شُد ؛ لیدی باگ عقب رفت و گفت-ج..جلو نیا!
کت عقب رفت و دستاشو بالا بُرد-ب..باشه باشه! ببین ، میتونیم حلش کنیم، .. فقط .. تو .. چیز کن یعنی .. یذره .. یعنی اینکه به خودت بیا ..
-ن..نمی
-تو هنوز به به شرور تبدیل نشدی که! ببین ، لباسات هنوزم همونن! چون داری مقاومت میکنی!
لیدی باگ یجورایی گیج شده بود و بعد ..
..
دستاشو رو سرش گذاشت و تکرار کرد-من قویم! من میتونم! من لیدی باگم! بهم نیاز دارن! خانوادم دوستام همکارم! آره همینه! من میتونمممم میتونمممم میتونمممم!
حرصش در اومد و جیغ کشید-میتونممممممم!!!!!
کت نوار آروم آروم عقب رفت و زیر لب طوری که فقط خودش بشنوه گفت-کتکلیسام!
لیدی باگ عجیب شد و داد کشید-میکُشمت شادوماااااااااثثثثث!!!!!
به طرف کت نوار حمله ور شد و دست راستشو گرفت!! کت نوار کتکلیسامشو بیرون اورده بود!! پس، ..!!
لیدی باگ یویوشو به طرف دست برد و گفت-بزنششششششششش!!!!!
یویوشو به دست کت زد و پودر شد!
به حالت عادی برگشت و افتاد زمین ..
کت نوار نشست و به صورت لیدی باگ نگاه کرد-لیدی ، خوبی؟ میتونی بلند شی؟ پاشو!
لیدی باگ خیلی آروم گفت-ازم دور شو ..
-چ..چی میگی؟
پاشد و دستای لیدی باگو گرفت و بلندش کرد ، لیدی باگ بلافاصله جیغ کشید-ولم کننننن!!
عقب رفت و کت نوارو هُل داد-ه..هی! منم! چ..چیزی نیست!
-بهم دست نزن! نمیذارم بهم دست بزنی! نمیذارم!
-حالت خوب میشه! باید خودتو کنترل کنی!
اما لیدی باگ کنترلشو از دست داده بود ؛ جیغ کشید-ساکت باش! حرف نزن! وحشی!!
-چ..چی میگی؟ چته؟ آروم بگیر تروخدا! بذار کمکت....
-دور شو!! از یکی مثل تو متنفرم!! ازت متنفرم پس دور شو ازم!! میشنوی؟؟!!
دنیا رو سر کت نوار خراب شد... اون چی گفت... ؟ گفت که ازش متنفره...؟ آروم آروم عقب رفت و آروم گفت-باشه...
لیدی باگ به خودش نمیومد، جیغ کشید-از تو متنفرم میفهمی؟؟! از خودم متنفرم!! از همه متنفرم!! متوجه میشی؟؟؟؟ نه .. نمیشی! نمیتونی بشی! چون هیچوقت اینارو تجربه نکردی!! اما .. اما ..
جیغ کشید-اما من اینارو تجربه کردم!!!! دارم میکنم!!!! نمیتونم کنترلش کنم!!!! نمیتونمممممم!!!!
با گریه ادامه داد-درکم کن ... من ازت متنفر نیستم!!! اما من دیوونه شدم.... من نمیتونم خودمو کنترل کنم کت بفهم دیگه.....
کت نوار به حرفای لیدی باگ گوش میداد .. اما لیدی باگ ادامه نمیداد .. کت نوار به جلو نگاه کرد و دید که ....!!!!
لیدی باگ!!!! اون افتاده زمین و داره از هوش میره!!!! سریع به سمتش رفت و در آغوش گرفتتش .. دستاشو رو سر لیدی باگ گذاشت و آروم آروم تو موهاش فرو بُرد... آروم گفت-لیدی باگ...خوبی...؟(میخواسی خوب باشه؟😐بعد بمن میگین چرا هیت میدی آدرین گلابیه😐)
اشک تو چشمای لیدی باگ حلقه زد .. بیشتر از قبل .. نالید-تو که اون حرفامو ... باور نکردی...؟
-نه .. نکردم💚
-ول..ولی....ما نمیتونیم باهم باشیم
کت نوار عجیب نگاه کرد و گفت-چی؟
-چ..چون...خطر تمام دوستای منو داره تهدید میکنه....ولی من نمیخوام اتفاقی واست بیوفته...م..من نمیخوام کاری کنی! ا..اگه...اگه یوقت خطایی کنی...ن...نمیتونی زنده بمونی
دستای کت نوار به سمت گونه های خیس لیدی باگ رفتن و نازش میکرد .. صورتشو نزدیک صورت لیدی باگ بُرد و چشماشو بست....میخواست چیکار کنه؟
تا جایی که میتونست نزدیک شد .. بینیش به بینی لیدی باگ برخورد کرد و آروم زمزمه کرد-من هر کاری برات میکنم♡
-ولی م..من نمیذارم .. میکُشنت دیوونه!
-بُکُشن!.. مهم نیست، البته اگه برای تو باشه♡
لیدی باگ پاشُد و دست کت نوارو گرفت و انگشت کوچیکشو با انگشت کوچیکش گرفت و بلافاصله گفت-ب..بهم قول بده! قول ب..بده که کاری بدون من نمیکنی!! تاکید میکنم! نمیکنی!! نمیکنی!! نمیکنی!!
-خودت میدونی که نمیتو...
-قول بده!! کت من نمیتونم تحمل کنم!! من...
-خیل خب خیل خب!!
نفسی عمیق کشید و آروم گفت-قول میدم
-نشنیدم!
-قول میدم!
-بلند تر!!
-قول میدمممم!! قول میدم و قول میدم!!
-خوبه!! ولی نباید زیر قولت بزنی!!
-هوووف باشه خانم کوچولو!
-خوبه!
☆☆☆☆☆
-داری چی مینویسی تو دفترچت؟
-چیزی نمینویسم مولو .. فقط دارم به خاطرات قبلم نگاه میکنم!
روار بلافاصله گفت-به دفترچه که نگا نمیکنی! به آدرین نگا میکنی!!
-رواااااار!
-چیه تیکی؟ ما که نمیتونیم درک کنیم چون ما عاشق نمیشیم(عر😐)
-بس کنین عههه! میخوام چیزی بنویسم!
دفتر چه خاطرات عزیزم~
چیکار کنم؟
اگه تو بودی چیکار میکردی؟
-همین سه خط؟
-تو چرا تو دفترچم سرک میکشی؟؟! اینم یخ وسیله شخصیه!
-ب..ببخشید!
صدایی شنیده شد... یه انفجار...-اووووه جدی؟؟! الان؟؟! آخه نمیبینه دارم تو دفترچم خیر سرم چیزی مینویسم؟؟!(سیریزلی؟؟!😂)
تبدیل شد و از پنجره بیرون رفت ، دنبال کت نوار میگشت-بوووووو!!
لیدی باگ ترسید و محکم روشو اونور کرد و مُشتی نثار شکم کت نوار که قصد ترسوندن لیدی باگو داشت کرد ، کت نوار دستاشو رو شکمش گذاشت و آخ بلندی گفت و مچاله شد!! لیدی باگ یهو کت نوارو نگه داشت و گفت-ک..کت نوار!! پیشی!! تو چرا؟؟! هووووف دیوونه!! بذار ببینم چیزیت شده؟؟
-ن..نه بابا ، فقد نابود شدم:"
-ببخشید خب تو که میدونستس شاید مث قبل پرت شی!!
-آره اما با تو حال میده!
-دیوونه نشو! خب بریم بعد صحبت میکنیم!
-اوکی بریم
دیس پارت ایز سوووو مزخرف😐✋
خب بیخی ..
آنچه خواهید خواند:
-شادوماث یه روانیه!
دستاشو به سمت لیدی باگ دراز کرد و گفت-اجازه میدین؟
بنسمشممیسمثپثزگسشم خدافظظ
کامنتتتتت بدیییییین وگرنه دیر میدم😐👀