💔tumor💔غده پارت۶
رفتنت مثل آمدنت بی صدا بود
اما دردش عمیق تر
زخمی که بر دلم زدی هرگز خوب نخواهد شد و من روزی
تقاص تمام اشک هایم را از تو خواهم گرفت...
کسی چه میداند؟
چندبار در خودم شکستم؟
وقتی نامت را غریبه ای صدا کردم!
**********************************
چشمام دیگه از این گرد تر نمیشد مطمعن بودم یقین داشتم از ته ته ته دلم که خودشه دختره آشغال صدای قه قهش کل کلاس رو برداشته بود کتو انداختم رو میز که نینو و آلیا با تعجب بهم نگاه کردن نشستم و با پام نیمکتو هول دادم که کیم گرفش و برگردندش سر جاش
کیم:چیشده
هیچی حوصله ندارم از جلو چشمم گمشو فقط لطفا
با پام روی کف زمین ضربه گرفته بودم که نینو با لگد زد به پشت زانوم
آخ
نینو:چته سگ شدی
تو چته عین قاطر لگد میزنی
نینو: قاطرم شدیم
خفه پامو شکوندی
آلیا:راست میگه چته تو
پشت سرتونو نزاره بفرمایید
جفتشون برگشتن عقب
آلیا:خب!
دیگه کفری شدم بلند شدم و با مشتام رو میزشون که نیمکت پشت من بود کوبیدم که اکو صداش با عث شد همه به سمت من برگردن از شدت عصبانیت به نفس نفس افتاده بودم سرمو بلند کردم که دقیقا باهاش چشم تو چشم شدم اگه یک درصد شک داشتم که اون باشه با نگاه کردن به چشماش مطمعا شدم خودشه همون چشما آبی که آدمو اغفا میکرد چشمای مظلوم دروغین بعد از چند ثانیه یک پوز خند بهش زدم که باعث شد روشو ازم بگیره چقدر منتظر این لحظه بودم لحظه انتقام بعد از ده سال پیدات کردم خانم چنگ اونم توی قلمرو خودم بد جایی رو انتخواب کردی همینجوری تو افکار خودم بودم که نینو گفت چه مرگته همه دارن مارو نگاه میکنن
خیلی ریلکس سر جام نشستم دست به سینه و گفتم بعدا توضیح میدم استاد اومد سر کلاس ولی من تمام حواس پنج گانم به ته کلاس بود و داشتم تو سرم نقشه میکشیدم
*مرینت*
باورم نمیشد خودش بود بعد از این همه سال مطمعا بودم ولی تو این دانشگاه اینجا آخه چرا خدایا تازه داشم از ذهنم بیرونش میکردم دوباره نگاهش کردم قد کشیده بود خوشتیپ تر شده بود و جزاب تر (مگه ننشی=/) لبخندی از ته دل زدم بهش و خیره شدم بهش عطرش رو از این فاصله حس میکردم غرورش عصبانیتش چرا دوباره قلبم ضربان گرفته وقتی تو چشماش نگاه کردم خدایا نمیخوام اینجوری بشه خدایا کاشک فراموش کرده باشه زندگیشو ساخته باشه بدون من هوا بهاری بود برای همین وقت و بی وقت بارون میومد منم هم کنار پنجره بودم خودمو بیشتر به پنجره نزدیک کردم و روش ها کردم و یک قلب کشیدم و یک AوMروش نوشتم وبعد از هم جداش کردم و حالت قلب شکسته بهش دادم کلاس که تموم شد داشتم میرفتم بیرون که استاد صدام زد
استاد: خانم دوپان چنگ
ب..بله
استاد:میشه چند دقیقه وقتتونو بگیرم
ح..حتما
آلیا و نینو آلیاچقدر خوشکل شده بود دیدم که جفتشدن با تعجب بهم نگاه میکنن ولی آدرین دست به سینه با و بی تفاوت داشت نگاهم میکرد و قتی این نگاهشو دیدم خود به خود لبخند زدم از اینکه فراموش کرده بود خوشحالم ...
*آدرین*
وقتی با استاد رفت بیرون برگشتم و به وضوع دیدم که آلیا و نینو دهنشون انقدر بازه که میشه جامدادیمو بکنم تو حلقشون برا اینکه بابت این قضیه مطمعا بشم جامدادیم رو ورداشتم و کردم تو دهن نینو(😂😂😂مگه مرض داری) که ویندوزش بالا اومد و افتاد دنبالم
نینو:فقط وایسا
من که کاری نکردم
همینحوری که داشتیم میدویدیم به ته کلاس رفتم عطرش همون عطر قدیمی بود نه آدرین نه خودکارش برش داشتم نه خودکارو شکوندم و انداختم توی سطل آشغال که جوهرش به دستم رسید
میرم دستمو بشورم بیاید تو سلف کارتون دارم
رفتم تو دستشویی مشغول شستن دستام بودم که خودمو به سینک تکیه دادم و به خودم از تو آینه نگاه کردم
لعنتیییی لعنتیی الا چه وقت اومدن بود
چند مشت آب به صورتم پاشیدم و با دستمال صورتمو دستامو خوشک کردم و به موهام با دستم حالت دادم ورفتم سمت سلف توی راه همه دخترا منو با دست نشون میدادن و قش و ضعف میرفتن و سعی میکردن خودشونو با عشوه و ناز جزاب نشون بدن ولی کور خوندن من به جز آلیا که نثل خواهرمه دیگه با هیچ دختری نیستم و نخواهم بود رفتم و تو سلف کنار آلیا و نینو نشستم
آلیا:خو ...خودش بود ب..برای...این ع...عصبی شدی درسته؟
اهم
نینو: آدرین تو که نمیخوای...
حتی فکرشم نکن ولی کار دیگه ای میخوام بکنم
آلیا:چی کار
آبمیومو سر کشیدم و یک لبخند زدم از اون لبخند هایی که لرزه به تن همه مینداخت الا وقتش بود بعد از ده سال دیگه وقتشه...
*********************
خوب بود؟😁
برا بعدی ۶ تا😅
دوستون دارم