
سلام مارشمالو ها 😁🍡
خوب اول اینکه تشکر میکنم بابت نظر دهی تون و دوم بنا بر رای اکثریت « بازیچه» انتخاب شد
برای کسایی که مشتاق دلباخته بودن متاسفم ، بهرحال امیدوارم از بازیچه خوشتون بیاد
من سعی میکنم هفته ای دو یا سه بار پارت بدم البته به نظرات شما عزیزان هم بستگی داره چون حتی یه طرفدار بیشتر هم منو خوشحال میکنه🥰🥰🥰
در ضمن یه موضوعی رو باید بهتون بگم چون نمیخوام سابقه م پیش شما خراب بشه یا منو به اسم کپی کار بشناسید
من رمان بازیچه رو از یه رمان ایرانی الهام گرفتم و از بعضی از اتفاقات داخل اون رمان تو بازیچه استفاده کردم و صد البته خیلی از اتفاقات و ماجراهای دیگه ی رمان ایده ی خودمه پس فکر نمیکنم این رمان کپی به حساب بیاد درسته ؟
به علاوه همه دیالوگا کار خودمه و بازیچه از اون رمانایی که نویسنده میاد کل مطالب رو کپی پیست میکنه و فقط اسم شخصیت های اصلی رمان به مرینت و ادرین تغییر میده نیست

راستی هیچکس متوجه نوشته ریزی که پایین پوستر بود نشد😐این نوشته در اصل...ام چطوری بگم...یه ربطی به داستان داره دیگه 😐
« ترجمه : تو ساده گذشتی ولی من ساده ازت نمیگذرم»
همین دیگه بیشتر از این اسپویل نمیکنم 😁
من دختر روزای تنهایی با هر عذاب تازه جنگیدم
از غصه فردا نگو با من روزای از این بدترم دیدم
تا مرز وحشت تا جنون رفتم از ترس دیوونه شدن کم نیست
تو اومدی و من به غیر از تو چیزی به جز تصویر یادم نیست
تو اومدی تا فکر روزای تلخ گذشته از سرم واشه
من ضربه خوردم تا قوی ترشم فردای من میتونه زیباشه
تو اومدی تا فکر روزای تلخ گذشته از سرم واشه
هر اتفاقی که برام افتاد شاید دلیل محکمی داره
وقتی ورق برگرده میبینی این زندگی به من بدهکاره
باید منو باور کنی تا عشق سخته امید و آرزو باشه
با مرهم دست تو میتونه زخم عمیق من مداواشه