سلام بچه ها جون💙

به مناسبت یلدا، یه داستان تک پارتی کمی متفاوت نوشتم و امیدوارم دوست داشته باشید

منظورم از متفاوت رو وقتی برید ادامه ی مطلب میفهمید

ژانر: طبیعی، مناظره، درام، عاشقانه

نویسنده ش هم که خودمم

این داستان، روایت میراکلس در یک نگاه و به صورت خلاصه و شیوه ای جدیده

وای بچه ها هر بار پوستر رو میبینم این جوری میشم:اابیاتنتفستنهیسنججتگمممنا😍

واکنش شما به واکنش من:😐

 

برید بخونید گلا

فاصله میگیری ازم، اما نمیتونی بری!

چشمات میگن عاشقی؛ چرا نمیتونی بگی؟

از چی فرار میکنی؟با من نمیخندی چرا؟

کمتر نگاهم میکنی! موهاتو میبندی چرا؟

نگاهتو ازم نگیر! صدام بزن پیش همه!

پیش همه...

کیه ندونه ما دوتا حواسمون پیش همه؟

پیش همه...

بذار بفهمن با منی!

دیوونگی هات، پس کجاست ؟

این عشق، فقط مال تو نیست!

این عشق، مالِ ما دو تاست...

نترس، من کنارتم، هیچ مرزی میون ما نذار!

هیچ کی رو غیر من نبین، موهاتو واسه ام وا بذار...

نگاهتو ازم نگیر! صدام بزن پیش همه!

پیش همه...

کیه ندونه ما دوتا حواسمون پیش همه؟

پیش همه...

نگاهتو ازم نگیر! صدام بزن پیش همه!

پیش همه...

کیه ندونه ما دوتا حواسمون پیش همه؟

پیش همه...